۱۴۰۴ خرداد ۲۵, یکشنبه

خود آموز خود اندیشی (۱۲۴۳)

  

 
شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت یازدهم

بخش دوم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۹۱ )

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم
 

چو سلطان عزت علم بر کشد

جهان سر به جیب عدم در کشد.

معنی تحت اللفظی:

اگر خدا اراده کند، همه چیز هستی نیست و نابود می شود.

 

سعدی

 در این بیت شعر،

دوباره

 دیالک تیک ماده و روح

و

 یا دیالک تیک وجود و شعور

 را

به شکل دیالک تیک جهان و سلطان عزت  بسط و تعمیم می دهد و وارونه می سازد.

این حکم

اولا

بدان معنی است که شعور و روح (سلطان عزت) بر ماده و وجود (جهان) تقدم دارد.

ثانیا

شعور و روح (سلطان عزت) خالق ماده و وجود (جهان) است.

ثالثا

قادر به امحای آن است.

 

کسی که در بیت اول از هیچ بودن هستی مادی آغاز کرده بود و جز خدا چیزی نمی دید،

 اکنون فرمان انهدام و امحای جهان، یعنی هیچ را به علم کشی سلطان عزت می بندد.

 

مردم را می توان به هزاران ترفند فریب داد،

ولی سر خود به دشواری می توان کلاه گذاشت،

 به ویژه اگر درون آن سر، مغزی اندیشنده (خردی خروشان)

 در جنب و جوش باشد.

 

ماجرای سعدی از این قرار است.

او همه را می تواند فریب دهد، ولی خرد خروشان خود را نمی تواند.

 

سعدی نمی تواند جهان را هیچ و انعکاس آسمانی ـ انتزاعی آن (خدا) را همه چیز تلقی کند.

هنر وارونه سازی

 فن و ترفندی برای فریب عوام الناس است،

نه برای خودفریبی.

 

واقعیت این است که جهان مادی نه خلق شدنی است و نه نابود کردنی.

ماده لایزال

 تغییر شکل می دهد، ولی نیست و نابود نمی شود.

خودجنب و خودزا و خودپو ست

و

اینها همه بر طبق قوانین عینی شناخته شده و شناخته نشده صورت می گیرند.

نیستی هرگز نبوده و هرگز نخواهد بود.

ماده لایزال،

 ازلی و ابدی است و این را همه علوم طبیعی اثبات کرده اند.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر