۱۴۰۴ تیر ۳, سه‌شنبه

درنگی در «هنر از دیدگاه مارکسیستی» (۳۱)

         

 درنگی 

در

از

شین میم شین

هنر از دیدگاه مارکسیستی

 

مهرداد پرولتاریا

هنر در مارکسیسم:
 بی‌طرف نیست، همیشه متأثر از ساختار طبقاتی جامعه است.
  می‌تواند ابزار سلطه یا مقاومت باشد.
  هدف آن باید آگاهی‌بخشی و تغییر اجتماعی باشد، نه سرگرمی صرف

به نظر مهرداد،
هنر
فقط می تواند ابزار باشد و نه روح و شعور.
 
حتی
به مراتب بدتر،
هنر 
فقط می تواند  ابزار سیاسی باشد:
ابزار سلطه یا مقاومت باشد.
 
این بدان معنی است
که
در قاموس مهرداد
هنر
بر سر دو راهی زیر ایستاده است:
 
۱
ابزار سلطه باشد
یعنی
در خدمت طبقات حاکمه باشد.
 
۲
ابزار مقاومت باشد.
یعنی
در خدمت توده باشد.
 
 
معلوم نیست که مهرداد، روی حرف های خود ذره ای تأمل می کند و یا نه.
 
اکنون این سؤال پیش می آید:
اگر طبقه حاکمه (سلطه) پرولتاریا و در حقیقت توده باشد،
بر سر هنر چه خواهد آمد؟
 
هنر
در این صورت
در خدمت توده (سلطه) خواهد بود و یا  در خدمت اوپوزیسیون توده (مقاومت)؟
 
 
مهرداد
با این شعار
هنر را ابزار واره می سازد.
آلت دست تلقی می کند.
هنر را انجماد می بخشد.
سلب سیالیت می کند.
مکانیزه می کند.
سلب هنریت می کند.
 
مهرداد
دست و پای هنرمند را می شکند.
او را به کندن سنگر سیاسی و مدفون شدن در آن سنگر
مجبور می سازد.
 
مهرداد 
هنر را سلب طبیعیت و عینیت و سوه رنتیه (خودمختاری) و خودپوئیت می کند.
 
مهرداد
آثار هنری
را
به زباله ای کلیشه ای تبدیل می کند و هنرمند را به طوطی ترحم انگیز و تهوع انگیز.

مهرداد
هنرمند را سلب فردیت و منیت و خودیت می کند.

این موضع مهرداد مدعی تبلیغ مارکسیسم،
نه مارکسیستی، بلکه استالینیستی و حتی بدتر، اگزیستانسیالیستی (یعنی امپریالیستی) است.
محتوای این دعاوی مهرداد
همان خرافه انتقاد چپنمایانه از «هنر برای هنر» ژان پل سارتر و شرکاء خرناسه می کشد
همان موضع احمد شاملو و گلسرخی بیسواد و پرمدعا:
شعر باید خنجر باشد.
شعر باید تفنگ باشد.
هنرمند باید مسلح باشد.
دوربین عکاس باید مسلسل باشد.
 
یعنی
شعر باید شعار باشد.
شعور هنری باید به شعار هنری تنزل و تقلیل یابد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر