ویرایش و تحلیل
از
فریدون ابراهیمی
﴿وَأَنِ احْكُم بَيْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ
أَهْوَاءَهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَن يَفْتِنُوكَ عَن بَعْضِ مَا أَنزَلَ
اللَّهُ إِلَيْكَ ۖ فَإِن تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ
أَن يُصِيبَهُم بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ ۗ وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ
لَفَاسِقُونَ﴾
[ المائدة: ۴۹]
ميانشان بر وفق آنچه خدا نازل كرده است حكم كن
و
از خواهشهاشان پيروى مكن
و
از ايشان بپرهيز كه مبادا بفريبندت تا از بعضى از چيزهايى كه خدا بر تو نازل كرده است
سرباز زنى.
و
اگر رويگردان شدند بدان كه خدا مىخواهد آنان را به پاداش برخى گناهانشان عقوبت كند،
و هر آينه بسيارى از مردم نافرمانند.
کریم
در این آیه
برداشت خود از اهل کتاب را به حساب برداشت خدای کذایی می گذارد
و
به تعیین و تنظیم طرز رفتار خود با اهل کتاب
و
به توجیه تئولوژیکی (فقهی) و تئوریکی (نظری) پیشاپیش طرز رفتار خود می پردازد.
ما در سراسر قرآن چه بسا با خوداندیشی و خودگویی کریم سر و کار پیدا می کنیم.
می توان گفت که خدای کذایی ترجمه «من» درونی خود کریم است.
کریم
باید بنا بر آیات الهی بین اهل کتاب داوری و قضاوت کند و مسائل مورد اختلاف آنان را حل کند.
کریم اما نباید از اهل کتاب رشوه بگیرد و به ساز آنها برقصد و احکام الهی کذایی را بخشا زیر پا بگذارد.
ما اینجا با خود اندیشی و خود گویی و خود منضبط سازی کریم سر و کار پیدا می کنیم.
اگر اهل کتاب از احکام صادره توسط کریم سر باز بزنند، دلیلش نه مغایرت احکام مربوطه با منافع اهل کتاب، بلکه اراده و نیت و خواست الهی است:
خدای کذایی به دنبال بهانه برای عذاب دادن به اهل کتاب می گردد و آنها را به بی اعتنایی به احکام صادره توسط کریم برمی انگیزد.
کریم
در این جمله
برای درک و توضیح امیال اهل کتاب
دلیل ماورای طبیعی و ماورای جامعتی (دلیل الهی) می آورد.
درک ایدئالیستی تاریخ
همین است:
درک و توضیح طبیعت و جامعه نه با توجه به خود طبیعت و جامعه، بلکه با توجه به ماوراء الطبیعه و ماوراء الجامعه.
ما با نوعی از سوبژکتیویسم سر و کار پیدا می کنیم که در آن، خدای کذایی و یا مأمورین الهی نقش سوبژکت بازی می کنند.
و هر آينه بسيارى از مردم نافرمانند.
کریم نافرمانی اهل کتاب تعمیم تمامبشری می دهد.
اکثر اعضای جامعه از دید خدای کریم نافرمان یعنی عاصی تشریف دارند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر