۱۴۰۳ اسفند ۵, یکشنبه

خود آموز خود اندیشی (۱۱۶۴)

 

شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت هشتم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص  ۸۷ ـ ۸۸)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم
 

به ناخن، پری چهره می کند پوست

که هرگز بدین، کی شکیبم ز دوست؟

 

نه صد گوسفند ام، که سیصدهزار

نیاید به نادیدن روی یار

معنی تحت اللفظی:

دختر عموی حریف از آن رنج می برد که تاب دوری از او را نداشت و می گفت:

صد گوسفند بابت مهریه که سهل است، سیصد گوسفند هم جای ندیدن روی او را نمی گیرد.

 

سعدی

 در این دو بیت شعر،

واکنش عاشق را نشان می دهد:

زن به هیچ بهائی حاضر به جدائی نیست.

 

دیدن روی «یار» به معنای زندگی او مبدل شده است، یاری که در واقع دشمن او ست و چشم دیدن او را ندارد.

 

این یکی دیگر از گشتاورهای عشق است.

عاشق شبیه مگس و پشه و کنه است و بی شباهت، به انسان.

عاشق سمج و رودار و گداوار است:

هرچه بیشتر برانند، جری تر می شود.

 

این تخریب بیرحمانه شخصیت انسان است.

سعدی و حافظ می کوشند این پدیده ناهنجار را عادی و طبیعی جلوه دهند.

سعدی و حافظ می خواهند این صفت را، مگسوارگی را بسط و تعمیم دهند و حتی به درجه یکی از سجایای اخلاقی و اجتماعی مهم ارتقا دهند و متأسفانه در این تلاش بی شرمانه موفق هم بوده اند.

دیالک تیک عشق و نفرت از سوی مردان و زنان جامعه ایران عمیقا هضم و جذب و پذیرفته شده است.

آغاز زناشوئی، آغاز تئاتری غم انگیز و تضادمند است.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر