پرویز ثابتی
( ۱۳۱۵)
کالبد شکافی "پرویز ثابتی"
رضا علوی
درنگی
از
رضا علوی
"ثابتی"ها،
"لاجوردی"ها، "گوبلز"ها و...
در هر دوره ای از تاریخ و در خدمت بقای هر خود کامه ای که حضور داشته باشند - با تمام تفاوت های ظاهری - در یک امر مشترک هستند،
و آن ذوب شدن در وجود "پیشوا"یشان و "لب دوختن"ها و"به دار زدن ها" است تا بدین وسیله زندگی نامه زنده ها را به آتش بکشند.
تبار شناسی مردان شماره دو:
ثابتی
مرد شماره دو سازمان امنیت
پس از ۳۳ سال و در سن ۷۵ سالگی همان ذهنیت و باورهایی دارد که "آدولف آیشمن" مرد شماره دو آلمان نازیست داشت.
می
گویند وقتی آدولف آیشمن، مرد شماره دو آلمان نازیسم را
به جرم کشتار بی رحمانه نزدیک به شش میلیون یهودی، محاکمه میکردند،
او از دادگاه خواست تا اجازه و ترتیبی دهند تا او در واپسین روزهای زندگیش یهودی شود و شد،
اما هنگام اجرای حکم اعدام با لبخندی شیطانی گفت،
خوشحالم که با این کار، بازهم یک یهودی دیگر کشته می شود.
و این حکایت همه جبارانی است که حتی در واپسین روزهای حیات خود
نه تنها به کشتارمتوسل می شوند که به خیانت هم تن می دهند.
از این تبار، در درازای تاریخ، فراوان کسانی داشتیم.
مردان شماره دو
همچون مقرازی (مقراضی؟) می مانند که گوشت تن را زنده زنده می درند.
آنان
دروغ را از "گوبلز"
خیانت را از "آیشمن"
و
جنایت را از "چنگیز"
آموخته اند.
.
پرویز ثابتی، یکشبه ره صد ساله را طی می کند:
تیمور بختیار
(۱۲۹۳ – ۱۳۴۹)
سپهبد نیروی زمینی شاهنشاهی و از بنیانگذارانِ ساواک (سازمان اطلاعات و امنیت کشور) و نخستین رئیس آن سازمان از ۱۳۳۵ تا ۱۳۳۹
وی پس از اختلاف با محمدرضا شاه و اتهام خیانت به کشور،
به اعدام غیابی محکوم و توسط مامورانِ ساواک در ۲۵ مرداد سال ۱۳۴۹،
در دیالهٔ عراق به قتل رسید.
او در سال ۱۳۴۶ تا ۱۳۴۷ با همکاری صدام حسین و رژیم بعث در حال تشکیل گروهی برای کودتا علیه شاه بود که با قتل او توسط ساواک خنثی شد.
سال ۱۳۳۷
- سازمان امنیت و ژنرال تیمور بختیار -
جوانکی ۲۲ ساله اهل سمنان و تازه فارغ التحصیل دانشگاه تهران.
تیمور بختیار اورا کشف می کند و شاه به او پر و بال می دهد.
و این جغد شوم بر بام لانه ساواک تا آخرین روز حیات پهلوی،
به مدت ۲۰ سال حاکم می شود.
بختیار، حسن پاکروان، نعمت الله نصیری و ناصر مقدم میایند و می روند،
اما مرد شماره دو می ماند و به عنوان معاون، سیاست و شیوه هدایت سکان کشتی امنیت را رهبری می کند.
حسین فردوست
( ۱۲۹۶ – ۱۳۶۶)
ارتشبد نیروی زمینی شاهنشاهی ایران،
رئیس دفتر ویژهٔ اطلاعات از ابتدای تأسیس در ۱۳۳۸،
قائممقام ساواک طی سالهای ۱۳۴۰ تا ۱۳۵۲،
رئیس سازمان بازرسی شاهنشاهی از ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۷
و
یکی از برجستهترین و مؤثرترین چهرههای اطلاعاتی دوران حکومت پهلوی و همدرس و دوست صمیمی دوران کودکی و نوجوانی محمدرضا پهلوی بود.
اما پس از انقلاب ۱۳۵۷ بدلایلی که به روشنی میتواند همکاری اطلاعاتی و تبلیغاتی با رژیم باشد در کشور ماند.
او به اعتراف خودش هنگام نیاز شاه به
پشتیبانی ارتش در اعلامیه بیطرفی ارتش نقش تعیین کننده داشته است
تا جایی که در دسترس است،
حسین فردوست،
تنها شخصیت امنیتی قابل توجه در حاکمیت پهلوی است که کتاب خاطرات خود را منتشر کرده و اخیرا پرویز ثابتی در کتاب «در دامگه حادثه»، به پرسش های آقای عرفان قانعی فرد پس از سه دهه سکوت پاسخ گفته است.
هر چند که آقای ثابتی تلاش می کند که از خود چهره پاک و منزه و
لیبرال منشانه ای به نمایش بگذارد اما ناشیانه سوراخ دعا را گم می کند و
"سوتی" می شود.
.
ثابتی ابراز می کند:
«...در طول دوران خدمتم در ساواک از هر فرصتی برای مبارزه با عوامل فساد استفاده کرده....
تا آنجا که در سال ۱۳۵۰ اسدالله علم وزیر دربار و سپهبد ایادی و امیرهوشنگ دولو از نزدیکان شاه
به علت اتهاماتی که به آنان وارد می کردم
علیه من به شاه شکایت بردند
و من از طرف شاه تهدید به محاکمه نظامی شدم.»
هر چند که ثابتی به
یاد ندارد که چگونه با عوامل فساد مبارزه می کرده
اما سپهبد جعفرقلی صدری ادعا می کند که:
«.... من حاضر شدم دو افسر و ۳۰ پاسبان در اختیار کمیته بگذارم و همین کار را هم کردم،
اما باز متوجه شدیم که ثابتی به تنهایی عمل میکند
و
خودش با افرادش به خانه ای در نیروی هوایی حمله کرده و چند نفر را کشته و دستگیر کرده،
ما ناچار تصمیم گرفتیم از کارهای او و مکالمات تلفنی اش اطلاعاتی حاصل کنیم.»
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر