تأملی
از
میم حجری
شاملو
۲
من هرگز ندیدم که فروغ چیزی را پیدا کند و آن چیز قانعش بکند
فروغ
جُست وجو می کند
اما در حالی که به جُست وجو می رود، ما را با چشم اندازهای گاهی فوق العاده زیبا و اغلب خیلی زیبای شعر خودش آشنا می کند.
می بینیم که در شعرش از زنی حرف می زند که زنبیلی به دست دارد و به خرید روزانه می رود.
دیگر از این عالی تر چه چیز را می شود بیان کرد؟
او تمام این ها را به ما نشان می دهد.
تمام چیزهائی که در روز بارها از جلو چشم ما می گذرند و ما آن ها را نمی بینیم.
در حقیقت گردش فروغ بدون هیچ هدف معینی
صورت می گیرد و پربارترین گردش ممکن هم هست (است).
۳
شعر فروغ
برای من چیز دیگری است
شعر
فروغ
گاه در نظر من به اعجاز شباهت پیدا می کند و من او را در یک مقیاسِ جهانی از شاعران برجسته این روزگار می شمارم.
بسیاری از شاعران بلندآوازه ی
جهان که به اصطلاح عنوان بزرگ ترین را یدک می کشند، به عقیده من خیلی
مانده است تا به فروغ برسند.
برای من بسیار اتفاق افتاده است که از پاره ای خطوط شعر فروغ شگفت زده شده ام و یا حتی مدت ها طول کشیده تا بتوانم آن را باور کنم.
شاعری
که پس از تولد دوبارۀ خویش بیش از پنج یا شش سال نزیست، اما با مجالی که
بیرحمانه اندک بود توانست به صورت یکی از درخشانترین چهرههای شعر امروز
تثبیت شود.
با مرگ او
موسیقی درخشانی که خاص شعر معصومانهاش بود غیرقابل تقلید ماند و از گسترش بازایستاد
پایان
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر