۱۴۰۳ اسفند ۱, چهارشنبه

درنگی در حرف حق پرستی راجع به ترامپ (۵)

   
 

درنگی

از

شین میم شین


 

حق پرست
شمایان ممکن است کله خرهای حماس را تبدیل به مهره هایی برای پیشبرد نقشه هایتان نمائید. 

چرا که این کله خری در ذات فوندامنتالیسم نهادینه شده است،

 اما نمی توانید با توده ها چنین برخوردهایی روا بدارید.

حق پرست
مهره می بیند و نه طبقه.
به همین دلیل 
 «شمایان»  را مورد خطاب قرار می دهد.
توده ای که حق پرست هندوانه زیر بغلش می چپاند، 
داوطلبانه و نعره کشانه
همین نئوفاشیسم و اولیگارشیسم و فوندامنتالیسم (ترامپ ها و پوتین ها و عربان ها و عردوغان ها و حماس ها و حزب الله ها و نتان یاهو ها)
 را 
روی کار می آورد و به پیروی از آنها فاجعه می آفریند.
 
توده
در غیاب حزب توده
خمیری در دستان ورزنده اجامر نئوفاشیسم و اولیگارشیسم و فوندامنتالیسم است.

در دیالک تیک شخصیت و توده،
 در دیالک تیک حزب توده و توده،
در دیالک تیک نخبه و توده 
و
در دیالک تیک طبقه و توده،
شخصیت و حزب و نخبه و طبقه
همه کاره و تعیین کننده نیست.
ولی هیچکاره هم نیست.
 
درست به همین دلیل
حزب توده 
پیشاپیش ترور و تخریب و تواب و سرکوب و رسوا و بی اعتبار و منحل می گردد.
 
در غیاب حزب توده
هر بلایی را بر سر توده و جامعه و جهان می توان آورد و آورده اند و می آورند.
حزب توده
به همین دلیل
بی آلترناتیو می ماند.
 
خودپویی جنبش های اجتماعی
فاجعه و فاجعه آفرین است.


حق پرست
تمام نقشه ها و دسیسه های تان تبدیل به ضد خود خواهد شد و توده ها را در مبارزه با زیاده طلبی صهیونیستی و امپریالیستی هشیارتر خواهد کرد.
 
حق پرست
چشم بسته
شعار می دهد.
حق پرست از کدام صهیونیسم و امپریالیسم دم می زند.
 
صهیونیسم چیست؟
مگر حزب حاکم در اسرائیل نماینده صهیونیسم است و مگر حزب و دار و دسته ترامپ نماینده امپریالیسم است؟

ما دیری است که با جبهه عمیقا ارتجاعی ضد امپریالیستی جهانی سر و کار داریم.
 
ما با مثلث ارتجاعی نئوفاشیسم و اولیگارشیسم و فوندامنتالیسم
 سر و کار داریم
که
لخت و عریان وارد صحنه جهان شده است، همه اهرم های رسانه ای همگانی را در دست دارد و بی شرمانه عربده می کشد 
و 
سودای باز تخریب جهان برای بازتقسیم آن را در سر و بر لب دارد.
 
حق پرست
خیال می کند که توده  می تواند بدون حزب توده و بدون روشنگری علمی و انقلابی حزب توده و بدون تشکل و تحزب انقلابی
«هشیار» گردد و شق القمر کند.

حق پرست
خیال می کند که با شناخت بخور و نمیر حسی، با ستمدیدگی صرف، با تجربه کردن ذلت و بدبختی
توده علامه و آگاه و انقلابی می گردد.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر