۱۳۹۹ تیر ۱۲, پنجشنبه

درنگی در شعری از سایه تحت عنوان «مارکسیست اسلامی» (۳)

امیر هوشنگ ابتهاج  
(سایه)  
(اسفند ۱۳۰۶)

 تحلیلی
  از 
میم حجری
 
مارکسیست اسلامی
ه. الف. ابتهاج

یا حسین ابن علی
خون گرمِ تو هنوز
از زمین می‌جوشد

هر کجا باغ گل سرخی هست
آب از این چشمه‌ی خون می‌نوشد

کربلایی‌ است دلم:
سرِ حق بر نیزه است
خیل آزادگی
آواره صحرای ستم
از
 سیه‌کاری شمران و یزیدان
 فریاد

یا حسین ابن علی
همتت 
همره حق جویان 
باد!

پایان
 
۱
مارکسیست اسلامی
 
این عنوان این شعر
است.
 
این عنوان
ـ خواه از سایه باشد و خواه نباشد ـ
بدان معنی است
که
امام حسین،
نماینده مارکسیسم اسلامی بوده 
است.
 
مارکسیسم چیست؟
 
مارکسیسم
قبل از هر چیز
ایده ئولوژی
است.
 
مارکسیسم
ایده ئولوژی پرولتاریای صنعتی
است
که
یکی از دو طبقه اجتماعی اصلی جامعه سرمایه داری
است.
 
طبقه اجتماعی طراز نوینی
که
گورکن فرماسیون سرمایه داری و بانی فرماسیون سوسیالیستی
 است.
 
۲
مارکسیست اسلامی
 
مارکسیسم
ثانیا
علم
است.
 
مارکسیسم
علم عام اندیش و کل اندیش
است.
 
بنیان مارکسیسم
را
فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی 
ماتریالیسم دیالک تیکی
ماتریالیسم تاریخی
و
تئوری شناخت مارکسیستی ـ لنینیستی
تشکیل می دهد.
 
مارکسیسم
همه دستاوردهای همه علوم همه عرصه های هستی
را
به
پلکان عام و کل
ارتقا می دهد.
 
یعنی
دستاوردهای همه علوم مربوط به همه عرصه های هستی
را   
عامیت و کلیت می بخشد
و
ضمنا
متد علمی و انقلابی
(متد دیالک تیکی ـ ماتریالیستی)
در
اختیار علوم
قرار می دهد.
 
۳
مارکسیست اسلامی
 
مارکسیسم به مثابه علم
توسط نمایندگان ایده ئولوژیکی پرولتاریا
(مارکس و انگلس)
تدوین شده است.
 
مارکسیسم
وحدت دیالک تیکی علم و ایده ئولوژی
است.
 
کسی می تواند نماینده مارکسیسم باشد
که
هم
 ایده ئولوژی پرولتری داشته باشد 
و 
هم 
مسلط به علم رهایش نهایی معروف به مارکسیسم باشد.
 
مارکسیست اسلامی نامیدن امام حسین
در
بهترین حالت
نشانه نادانی
است.
 
نشانه نادانی چند طبقه است.
 
اولا
نشانه
عدم شناخت مارکسیسم
است.
 
ثانیا
نشانه بی خبری از علمیت مارکسیسم
است.
 
اسلامی نامیدن مارکسیسم،
شبیه اسلامی نامیدن فیزیک و شیمی و ریاضی و بیولوژی و غیره
است.
 
ثالثا
نشانه بی خبری از ایده ئولوژی بودن مارکسیسم
است.
 
 ایده ئولوژی
چیزی طبقاتی
است.
 
ایده ئولوژی
با
شیر مادر
در
اعضای طبقات اجتماعی
اندر می شود
و
با
کفن و دفن بدر.
 
رابعا
نشانه عدم شناخت
 امام حسین
است.
 
امام حسین
عضو طبقه حاکمه برده دار در آن زمان بوده است.
 
امام حسین
به
لحاظ ماهیت طبقاتی
کمترین فرقی با امام یزید
نداشته است.
 
فرق امام حسین با امام یزید
شبیه فرق میر حسین موسوی با سید علی خامنه ای
است:
یزید و سید علی
در
قدرت اند
و
امام حسین و میرحسین در اوپوزیسیون و در صدد کسب قدرت.
 
امام حسین
ارباب برده دار بوده است و هزاران تن از دلاوران ایرانی
را
گردن زده است 
و 
هزاران تن از جوانان ایران 
را
در حمله به ایران اسیر کرده و در بازار های برده فروشی فروخته است.
 
 سؤال فقط این است
که
سایه و یا کس دیگر
چه تعریفی از مارکسیسم دارند؟
 
۴
مارکسیست اسلامی
  
ظاهرا
سایه و یا هر کس دیگر
میان مارکسیست و مبارز
علامت تساوی می گذارند.
 
چون
امام حسین
قیام کرده تا به قدرت رسد،
او را مارکسیست می نامند.
 
مارکسیستی
که
ایده ئولوژی اش اسلام است.
 
اسلام
اما
دین
است
و
دین
می تواند
ایده ئولوژی طبقات اجتماعی مختلف، متفاوت و حتی متضاد باشد.
 
هم
دهقان آس و پاس
می تواند مسلمان باشد و ایده ئولوژی اش اسلام باشد
و
هم
ارباب فئودال میلیونر
و
هم
تاجر خرپول.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر