۱۳۹۹ تیر ۳۰, دوشنبه

درنگی در شعر سهراب سپهری (۲۱)

 
سهراب سپهری
حجم سبز
و پیامی در راه



۱
و پیامی در راه

این عنوان شعر سهراب است.

این البته عنوان مبهمی است.

پیام
در
این عنوان
موجودیت و متحرکیت کسب کرده است.

پیام
انگار
بسان موجود زنده ای
راست راست
راه می رود.

پیام
اما
همیشه
با واسطه 
است
و
نه
بی واسطه.

غیرمستقیم
است
و
نه
مستقیم.

در غیر این صورت
دیگر پیام نخواهد بود.

پیام
باید
توسط کسی و یا نامه و تلگراف و تلفنی
حمل و نقل شود.

پیام
باید
توسط پیک و پیامبر و قاصد و رسولی
از
مرجعی به کسی
برده شود.

پیک و پیامبر و قاصد و رسول در این شعر
خود سهراب است.

۲
روزی
خواهم آمد و پیامی خواهم آورد.

سؤال
اما
این است
که
سهراب رسول کیست
و
پیام چه کسی را برای خلایق خواهد آورد؟

احتمالا
مرجعی در بین نیست.

سهراب
شخصا
وحدتی از پیام فرست و پیام رسان
است.

این
نشانه دیالک تیک ستیزی و خردستیزی است.

چون کسی نمی تواند هم پیام فرست باشد و هم پیام رسان.

حتی
پیامبر اسلام
پیام الله
را
به
خلایق ابلاغ می کند
و
منظور
از
الله
طبقه حاکمه برده دار
است.

یعنی
آیات قرآن کریم
آیات طبقه حاکمه اند.

۳
در رگ ها، نور خواهم ریخت
و صدا خواهم در داد:
«ای سبدهاتان پر خواب!
سیب آوردم، 
سیب سرخ خورشید.»

حالا
معلوم می شود
که
سهراب
معنی
پیام
را
نمی داند.

نور ریختن در رگها کردوکاری است و نه پیامی.

اعلام حمل سیب و ریختن در سبد مملو از خواب مردم
هم
به
همان سان.

سهراب در این بند شعر
خواه و ناخواه و دانسته و ندانسته
دیالک تیک فرم و محتوا
را
به
دو شکل زیر بسط می دهد:

به
شکل دیالک تیک سبد و خواب و دیالک تیک سبد و سیب.

این خیلی زیبا ست.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر