سهراب سپهری
حجم سبز
و پیامی در راه
۱
و پیامی در راه
و پیامی در راه
این عنوان شعر سهراب است.
این البته عنوان مبهمی است.
پیام
در
این عنوان
موجودیت و متحرکیت کسب کرده است.
پیام
انگار
بسان موجود زنده ای
راست راست
راه می رود.
پیام
اما
همیشه
با واسطه
است
و
نه
بی واسطه.
غیرمستقیم
است
و
نه
مستقیم.
در غیر این صورت
دیگر پیام نخواهد بود.
پیام
باید
توسط کسی و یا نامه و تلگراف و تلفنی
حمل و نقل شود.
پیام
باید
توسط پیک و پیامبر و قاصد و رسولی
از
مرجعی به کسی
برده شود.
پیک و پیامبر و قاصد و رسول در این شعر
خود سهراب است.
۲
روزی
خواهم آمد و پیامی خواهم آورد.
سؤال
اما
این است
که
سهراب رسول کیست
و
پیام چه کسی را برای خلایق خواهد آورد؟
احتمالا
مرجعی در بین نیست.
سهراب
شخصا
وحدتی از پیام فرست و پیام رسان
است.
این
نشانه دیالک تیک ستیزی و خردستیزی است.
چون کسی نمی تواند هم پیام فرست باشد و هم پیام رسان.
حتی
پیامبر اسلام
پیام الله
را
به
خلایق ابلاغ می کند
و
منظور
از
الله
طبقه حاکمه برده دار
است.
یعنی
آیات قرآن کریم
آیات طبقه حاکمه اند.
۳
در رگ ها، نور خواهم ریخت
و صدا خواهم در داد:
«ای سبدهاتان پر خواب!
سیب آوردم،
سیب سرخ خورشید.»
حالا
معلوم می شود
که
سهراب
معنی
پیام
را
نمی داند.
نور ریختن در رگها کردوکاری است و نه پیامی.
اعلام حمل سیب و ریختن در سبد مملو از خواب مردم
هم
به
همان سان.
سهراب در این بند شعر
خواه و ناخواه و دانسته و ندانسته
دیالک تیک فرم و محتوا
را
به
دو شکل زیر بسط می دهد:
به
شکل دیالک تیک سبد و خواب و دیالک تیک سبد و سیب.
این خیلی زیبا ست.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر