تئوری و تاریخ
شعور و وجود مبتنی بر آگاهی
در
سرمایه داری انحصاری
اندره ئا هورنونگ
یورگن لوید
جان مایر
عصر ما
هفته نامه سوسیالیستی
(ارگان ح. ک. آلمان)
(۱۰ ژوئیه ۲۰۲۰)
درنگی
از
شین میم شین
ت
بورژوازی انحصاری
مدلی از حاکمیت
را
به
خدمت می گیرد
که
مبتنی بر توافق و تأیید توده است.
۱
مهم ترین دغدغه خاطر هر
موجود زنده
بقاء
است.
۲
بقا در دیالک تیک بقا و فنا
وجود دارد.
۳
مهمترین دغدغه خاطر طبقات
حاکمه
هم
حراست از شرایط مساعد برای
بقاء خویش
حفظ این شرایط و مدافعه از
این شرایط است.
۴
طبقات حاکمه
چه برده دار
چه
فئودال
چه
بورژوا
حاضر به صرفنظر داوطلبانه
از منافع و امتیازات مادی و فکری و فرهنگی و هنری و استه تیکی خود
نمی شوند.
۵
ضد دیالک تیکی طبقه حاکمه
توده است
که
مهمترین دغدغه خاطرش
بقاء
در
دیالک تیک بقا و فنا ست.
۶
تاریخ جامعه بشری
از
دو گردنه دیالک تیکی صعب
العبور زیر می گذرد:
الف
از
گردنه دیالک تیکی طبیعت و
بشریت
(در دوران توحش، بربریت و
اشتراکی اولیه، جامعه کمونیستی)
از
گردنه دیالک تیکی طبیعت
وطبقات
(در جوامع طبقاتی)
ب
از
گردنه دیالک تیکی طبقات
حاکمه و توده
۷
طبقات حاکمه و توده
در
روند مبارزه طبقاتی بی امان
تغییر می یابند.
۸
یعنی
خواه و ناخواه
از
تجارب تاریخی خود می
آموزند.
۹
طبقه حاکمه برده دار
بشریت
را
سلب آدمیت می کند.
سلب آزادی می کند
و
برده می کند.
چیز واره و در بهترین حالت،
جانور واره می کند.
خرید و فروش می کند.
مورد استثمار مادی و فکری و
جنسی قرار می دهد.
به
قتل همدیگر وامی دارد.
۱۰
توده
ولی
رشد می کند
و
برای کسب آزادی از دست رفته
دست به طغیان می زند.
در
بدترین حالت
از
کار
خود داری می ورزد.
کارشکنی می کند.
۱۱
یعنی
فرم مناسبات تولیدی
(مناسبات تولیدی برده داری)
برای
محتوای آن
(نیروهای مولده، بردگان،
ابزارهای کرا، وسایل کار، علم و فن و فوت و فن استخراج مواد خام و غیره)
تنگ می گردد
و
تولید
مختل می گردد.
۱۲
بدین طریق و بدین دلیل
انقلاب اجتماعی
(انقلاب فئودالی)
صورت می گیرد.
۱۳
فرماسیون اقتصادی برده داری
با
فرماسیون اقتصادی فئودالی
و
طبقه حاکمه برده دار
با
طبقه حاکمه فئودال
جایگزین می شود
و
توده های برده
به
رعیت
مبدل می شوند
و
نفس تازه می کنند.
۱۴
انقلاب فئودالی
مناسبات طبقاتی موجود میان
طبقه حاکمه و توده
را
دستخوش تحول می سازد.
۱۵
برده داری
ممنوع می شود.
۱۶
رابطه و رفتار طبقه حاکمه
جدید با توده
بهتر می گردد.
۱۷
توده رعیت
به
کسب حقوق بیشتر از برده
نایل می آیند.
۱۸
طبقه حاکمه فئودال
اما
قدر قدرت و خودمختار و فعال
مایشاء
می ماند.
۱۹
در
روز روشن
و
در
ملأ عام
گردن می زند
و
قتل و غارت می کند.
۲۰
دولت فئودالی
بسان دولت برده داری
تجسم مادی و مشخص دارد.
۲۱
برده دار
را
برده
می شناسد و توسط او بسان
گاوی داغ می خورد و نشانه گزاری می شود.
۲۲
ارباب فئودال
را
رعایا
ولی
کمتر می شناسند.
۲۳
توده رعیت
مباشران و مأموران ارباب
فئودال
را
می شناسند.
۲۴
ارباب فئودال
اندکی نامرئی
(پرده نشین)
می شود
و
از
پشت پرده
حاکمیت طبقاتی خود
را
سازمان می دهد.
چون
رابطه ارباب و رعیت
توسط مباشران و مأموران و
غلامان و غیره
وساطت می شود.
مفاهیم پرده و پرده دار و پرده نشین و اسرار پشت پرده
در
آثار و اشعار حافظ
انعکاس این شرایط اند.
۲۵
سعدی
این دیالک تیک طبقه حاکمه و
توده
را
به
شکل دیالک تیک شبان و گرگ و
گله
(طبقه حاکمه و مأموران و رعایا)
تئوریزه می کند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر