لطایف الملل
برگردان
شین میم شین
۸۸
حریفی فرار می کرد و سربازی به دنبالش می دوید.
سرباز
سقراط
را
دید
و
داد زد:
«بگیرش.»
حریف
اما
در رفت.
سرباز
نفس نفس زنان
خود
را
به
سقراط
رساند
و
گفت:
«چرا این قاتل را نگرفتی؟»
سقراط پرسید:
«قاتل؟
قاتل به چه معنی است؟»
سرباز جواب داد:
«قاتل کسی است که می کشد.»
سقراط گفت:
«آهان
فهمیدم،
منظورت قصاب است.»
سرباز گفت:
«قصاب چیه؟
قاتل کسی است که آدم می کشد.»
سقراط گفت:
«آهان.
منظورت از قاتل سرباز است.»
سرباز گفت:
«نه.
سرباز در حین جنگ آدم می کشد.
قاتل اما در حین صلح.»
سقراط گفت:
«فهمیدم.
منظورت جلاد است.»
سرباز داد زد:
«لامصب.
قاتل کسی است که کسی را در خانه ای می کشد.»
«حالا منظورت را فهمیدم.
منظورت از قاتل، طبیب است»
سقراط گفت
و
راه خود را گرفت و رفت
و
سرباز ماند
که
چنگ در موهای سرش افکنده بود و جیغ می کشید.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر