۱۳۹۹ تیر ۱۳, جمعه

درنگی در احادیث دود و باروت و هارت و پورت (۳) (بخش آخر)

 
 ویرایش و تحلیل
از
مسعود بهبودی 
 
۱
 یادت هست قبلا گفته بودی:
«صحبت از مهریه نکنیم. 
فقط یک مسلسل به من بدهید»؟
 
پوران بازرگان
به
عوض ده سکه طلا و ملک و مستغلات به عنوان مهریه،
یک فقره مسلسل 
می کند طلب.
 
این
انقلابی نمایی پوران بازرگان
 اولا
نشانه بی اعتنایی به سنن فمیینستی جامعه
است.
 
مهریه
در
تحلیل نهایی
فرمی از حمایت مادی از زنان است
تا
پس از طلاق
دست خالی نمانند
و
بتوانند آبرومندانه ادامه حیات دهند.
 
۲
 یادت هست قبلا گفته بودی:
«صحبت از مهریه نکنیم. 
فقط یک مسلسل به من بدهید»؟
 
این 
ثانیا
به
معنی ایدئالیزاسیون فاشیستی، فوندامنتالیستی و میلیتاریستی جنگ و خونریزی
است.
 
مسلسل
که
اسباب بازی
نیست.
 
مسلسل وسیله ای برای کشتن همنوعی است.
 
سؤال این است
که
چرا
زنان جامعه
به عنوان مهریه
 نه
مثلا یک جلد کتاب
بلکه یک فقره مسلسل می کنند طلب؟

جواب به این سؤال
را
عوامفریبی به نام صمد بهرنگی
 داده است:
همه اش نباید اندیشید.
شناخت و شعور و خرد و اندیشه
 به 
احتیاط و حفظ نفس و ترس منجر می شود.
راه که بیفتیم
ترس مان می ریزد.
(نقل به مضمون از ماهی سیاه کوچولو)

بدین طریق
مسلسل
به
درجه دگنگی،
زنان جامعه
به
درجه شبانانی
و
اعضای جامعه
به
درجه گله گاو و گوسفند
تنزل می یابند.
 
این همان خط مشی نازیسم
است:
یک پیشوا 
و
یک خلق 
با
شعار تنها ره رهایی 
جنگ مسلحانه برای تبدیل جهان به کشتارگاه.
 
۳
چند سال بعد، 
وقتی ماموران ساواک را که به دبیرستان ریخته بودند تا تو را دستگیر کنند و تو ماهرانه از در دیگر دبیرستان در رفتی و آن ها را قال گذاشتی و زندگی مخفی ات شروع شد، 
گفتاری رادیوئی نوشتم 
که
 از 
رادیو میهن پرستان
 پخش شد، 
تحت عنوان "زنی که مهریه اش یک مسلسل بود".
 
ایها الناس
پوران بازرگان مسلسل طلب،
طلبه
 بوده است.
دخترکی ۱۵ - ۱۶ ساله بوده است
و
نه
هنوز
زنی عاقل و بالغ.
 
ارتجاع فئودالی
برای احیای شرایط ماقبل انقلاب بورژوایی سفید
کودکان جامعه
را
آلت دست قرار داده است
تا
سوار بر امواج خون آنان مجدد به قدرت رسد.
 
این بی رحمانه ترین و بی شرمانه ترین طریق و ترفند ارتجاع سرخ و سیاه بوده است.
 
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر