جامعه باز و بسته
انسان شناسی و فرهنگ
بابک احمدی،
«مدرنیته و اندیشه انتقادی» ۱۳۷۳، ص ۱۳۱
۱
جامعه بسته،
در
نگاه پوپر
جامعه اي است
كه
قوانين
در
آن
كشف شده باشد
و
انسان بتواند فرآيند تاريخ را پيش بيني كند
و
با
این عمل
بر
علوم
احاطه یابد
در حالي كه علم از راه ابطال پذيري استقرار پيدا مي كند
معنی تحت اللفظی:
۱
جامعه بسته
جامعه ای است
که
قوانین آن
کشف شده باشند.
۲
جامعه بسته
جامعه ای است
که
انسان
در
آن
بتواند روند تاریخ
را
پیش بینی کند.
۳
پیش بینی روند تاریخ
یعنی
احاطه بر علوم.
۴
علم اما وقتی می تواند علم باشد که مبتنی بر ابطال پذیری باشد.
بابک احمدی و پوپر و حواریون دیگرش
معرکه اند.
به
ادعای پیشین حضرات توجه کنیم:
عقايدي هست كه منجر به پيدايش جامعه بسته مي شوند
كه
از آن جمله
مي توان
به
متفكران
اشاره كرد
كه
در عقايد آنان نوعي از مباني ماركسيسم
نهفته است.
معلوم مان نشد که منظور پوپر و بابک احمدی از مبانی مارکسیسم چیست.
مبانی مارکسیسم
مثلا
جهان بینی ماتریالیستی
است.
جهان بینی ماتریالیستی
یعنی
تقدم قایل شدن به ماده (واقعیت عینی) در مقابل روح (عقاید، افکار، خدا)
بنابرین
جامعه اجامر جماران و هیتلرخان (به قول مش قاسم در رمان دائی جان ناپلئون)
جامعه باز باز
است.
برای اینکه این جماعت
تا مغز استخوان شان ایدئالیست
هستند
و
اصلا
نمی دانند که جهان بینی ماتریالیستی
چیست.
یکی دیگر از مهم ترین مبانی مارکسیسم
درک ماتریالیستی تاریخ
است.
بنابرین
باز هم
جامعه اجامر جماران و هیتلرخان
باید
جامعه باز باز
باشند
تا
پوپر
در این جوامع کیف خر کند و هرچه دل تنگش خواست عرعر کند.
چون
این اجامر سرسخت ترین نمایندگان درک ایدئالیستی تاریخ اند.
به
نظر هیتلرخان
تاریخ
را
لاشخورهای موسوم به نخبگان می سازند
و
به
نظر اجامر جماران
تاریخ
را
خدا و خبرگان طویله جماران
می سازند.
حالا
به
بقیه مشخصات جامعه بسته از دید بابک خان و پوپرخان بپردازیم:
۲
جامعه بسته
جامعه ای است
که
قوانین آن
کشف شده باشند
منظور پوپر و بابک
از
قوانین جامعه
چیست؟
قانون
یک مفهوم فلسفی است.
قانون
به
پیوند عینی، ضرور (جبری)، عام و ماهوی موجود
میان چیزها، واقعیات امور، روندها و غیره ی طبیعت، جامعه و تفکر
اطلاق می شود
که
مشخصه اش
ثبات نسبی و تکرار،
تحت شرایط یکسان و واحد
است.
قوانین علمی
عبارتند از انعکاس فکری قوانین عینی مؤثر در ضمیر انسانی.
قانونمندی
یعنی جریان روندها و یا حالات بر اساس قوانین ذاتی شان.
هر قانونمندی
همواره
کلیتی از قوانین
را
شامل می شود
که
خود
را
هنوز در تأثیرگذاری قانونمندی
آشکارا
برملا نساخته اند
و
بدان
خصلت گرایشی
را
اعطا می کنند.
باید
میان قانون به معنی فلسفی آن و قانون به معنی حقوقی آن،
تفاوت قائل شد:
قانون به معنی حقوقی آن،
حاکی از امر و نهی عمومی است،
به
وسیله دستگاه مقننه دولتی
وضع شده
و
اجرای آن
به
وسیله ارگان های خاصی
کنترل و تضمین می شود.
قانون حقوقی
جزو پدیده های روبنائی هر جامعه
است
و
تابع زیربنای اقتصادی ان جامعه است.
جامعه بسته
جامعه ای است
که
قوانین آن
کشف شده باشند
پوپر و حواریونش
به
تنها چیزی که باور ندارند،
قانونمندی روندهای طبیعی و جامعه ای است.
چون
وقتی کسی ادعا می کند:
عقايدي هست
كه
منجر به پيدايش جامعه بسته مي شوند،
منکر قانونمندی جامعه
است.
منکر کارکرد قوانین عینی جامعه
است.
از دید پوپر و حواریون ساده لوحش
طویله فاشیستی آلمان
محصول عقاید هیتلر و دار و دسته هپیلی هپو او
ست
که
حاوی نوعی از مبانی مارکسیسم
است
و
طویله جماران
محصول عقاید حضرت محمد و خمینی و غیره
است
که
ضمنا
حاوی نوعی از مبانی مارکسیسم است.
اگر پدیده ها و روندها و سیستم های جامعه ای
قانونمند باشند،
یعنی
مبتنی بر قوانین عینی طبیعت و جامعه
باشند،
برای عقاید این و ان
محلی از اعراب نمی ماند.
در این صورت
انسان ها
مجبور به شناخت قوانین عینی و رعایت اکید آنها می گردند.
۴
جامعه بسته
جامعه ای است
که
قوانین آن
کشف شده باشند
قوانین هر جامعه و هر چیز دیگر
اگر
عینی باشند،
یعنی
مستقل از هوا و هوس و میل و اراده این و آن باشند،
باید
هم
کشف شوند.
مثال:
آب
تحت فشار جو
در ۱۰۰ درجه سانتیگراد
می جوشد.
این یک قانون فیزیکی عینی
است.
این قانون در اثر تجارب بشری
کشف شده است.
یعنی
ابنای بشر هم نباشند، همین قانون عینی وجود خواهد داشت.
به
همین دلیل
کسی نمی تواند برای جوشش آب
قانون وضع کند.
قوانین عینی طبیعی و جامعه ای و حتی فکری
باید
هم
کشف شوند.
یعنی
از
واقعیت عینی
استخراج شوند.
۵
جامعه بسته
جامعه ای است
که
قوانین آن
کشف شده باشند
پوپر و حواریون
از
تمیز قوانین فلسفی با قوانین حقوقی
احتمالا
عاجزند.
قوانین حقوقی
را
نمایندگان طبقات در مجلس
وضع می کنند.
یعنی
به
منافع عینی طبقات حاکمه
جامه قانون
می پوشانند.
فرق
هم
نمی کند
که
جامه
بسته باشد و یا باز.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر