۱۳۹۴ مهر ۲۲, چهارشنبه

رفتار (7) (بحش آخر)


پروفسور دکتر ولفگانگ پطر ایش هورن
پروفسور دکتر گئورگ کلاوس
برگردان شین میم شین

5
نکات مهم در زمینه مفهوم رفتار

الف
·        وارد کردن تعین های اجتماعی و تاریخی فراگیر در مفهوم رفتار، بویژه نسبت دادن رفتار به ضد دیالک تیکی آن، یعنی مناسبات اجتماعی نشان می دهند که رفتار را نمی توان به معنی بی هیوریوریستی اش (رفتارگرائی اش) درک کرد و نباید آن را بمثابه امری مستقل و جدا از جامعه و تاریخ در نظر گرفت.

1
·        (منظور دیالک تیک رفتار و مناسبات اجتماعی است.
·        نقش تعیین کننده در این دیالک تیک از آن مناسبات اجتماعی است. مترجم)  

2
·        قوالب روابط متقابل انتزاعی، توخالی و غیرتاریخی باید منفجر گردند.

3
·        در کانون تجزیه و تحلیل رفتار باید اولا مناسبات اجتماعی  قرار گیرند:
·        مناسبات اجتماعی به مثابه فاکتورهای تعیین کننده (فاکتورهای دترمیناسیون)، به مثابه تعین فرم اجتماعی و به مثابه نتیجه رفتار.

4
·        در کانون تجزیه و تحلیل رفتار باید ثانیا به دلیل مورد اول، کردوکار گروه ها و طبقات اجتماعی قرار گیرد.

·        (منظور دیالک تیک مناسبات تولیدی و مناسبات اجتماعی است.
·        نقش تعیین کننده در این دیالک تیک از آن مناسبات تولیدی است. مترجم)  

5
·        تنها از این طریق است که نقاط محوری لازم برای درک تاریخی و اجتماعی مشخص مسئله رفتار پدید می آیند.

ب
·        تئوری رفتار در ماتریالیسم تاریخی اصولا خصلت اکتیویستی ـ انقلابی کسب می کند.

1
·        مفهوم رفتار به کردوکار اجتماعی عملی نسبت داده می شود، که در شرایط زیر تحقق می یابد:

الف
·        در روند کار

ب
·        در مبارزه طبقاتی

ت
·        در انقلاب سوسیالیستی

پ
·        در توسعه و هدایت جامعه سوسیالیستی  

2
·        از این رو رفتار (بر خلاف تئوری های بی هیوریوریستی) نه بمثابه همرنگ سازی و تطبیق خود، بلکه به مثابه نوسازی فعال روابط اجتماعی تفسیر می شود.

3
·        تجزیه و تحلیل رفتار نباید بی اعتنا به کلیت مناسبات اجتماعی صورت گیرد:
·        چون بی اعتنائی به کلیت مناسبات اجتماعی به معنی حفظ و تحکیم مناسبات اجتماعی ارتجاعی خواهد بود. 

4
·        درک رفتار به مثابه تحقق، به معنی از آن خود کردن و به معنی تحول این کلیت، به معنی تحول سوسیالیستی و به معنی سازماندهی مبتنی بر برنامه جامعه خواهد بود.

5
·        از این رو ست که علوم اجتماعی و بویژه جامعه شناسی، وظیفه پژوهش امکانات توسعه جامعه و تحول مطلوب فرم های سازمان اجتماعی را به عهده می گیرند:
·        فرم های سازمان اجتماعی که در آنها از آن خود کردن عملی، آگاهانه و فعال مناسبات اجتماعی بوسیله افراد عمل کننده جامه عمل می پوشد.

6

·        درک رفتار به مثابه سوبژکتیویته ی مناسبات، بمثابه رفتار انسان ها نسبت به نوع بشر ـ به مثابه ماهیت خویش (به قول مارکس) ـ باید در نهایت بر تئوری مارکسیستی ـ لنینیستی انسان متکی باشد.

7
·        انسان در تئوری رفتار بی هیوریوریستی بورژوائی بمثابه بند بازی جلوه می کند که تنها هنرش همرنگ سازی و تطبیق خویش با شرایط موجود است.

8
·        انسان اما از منظر ماتریالیسم تاریخی، موجودی کوشنده است که در پراتیک او تغییر مناسبات، تغییر رفتار و تغییر اوضاع با تغییر خود انسان انطباق می یابد.

9
·        توسعه آزاد و همه جانبه ی انسان می تواند تنها از طریق از آن خود کردن و دگرگون کردن کلکتیو و آگاهانه مناسبات اجتماعی، در رفتار خود انسان ها جامه عمل پوشد.

10
·        تکامل انسان سوسیالیستی و توسعه جامعه سوسیالیستی وحدتی ناگسستنی با یکدیگر تشکیل می دهند.
·         
·        (منظور دیالک تیک فرد و جامعه به مثابه دیالک تیک چزء و کل است. مترجم)  

·        مراجعه کنید به کرد و کار، اوبژکت، سوبژکت، اوبژکتیویسم، سوبژکتیویسم، اوبژکتیو، سوبژکتیو، عمل، دیالک تیک سوبژکت ـ اوبژکت در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر