۱۳۹۴ آبان ۴, دوشنبه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (191)


جمعبندی از
مسعود بهبودی

یانیس ریتسوس
مترجم: فریدون فریاد
این بچه های ما

هنگامی که شفق چادرها را گلگون می کند
هنگامی که در پس سکوت
صدای نخستین شلیک ستاره ی شامگاهی به گوش می رسد
با پاهای باز بر سنگ می ایستند
مشت ها را درون جیب های شان گره می کنند و
برای احضار شامگاهی بالا می روند
و سایه ی خود را مثل شیر به بند کشیده ای از پی می کشند


شکر کن که دروغی سرهم بندی کنند و تحویلت دهند
و نه حقیقتی سهمگین
تا درد خویشتنت فراموشت شود.

1
زندگی در جهنم جامعه طبقاتی
به خودی خود
دشوار است.

2
هر کسی در منجلابی از تضادهای سهمگین
دست و پا می زند.

3
هر کس
به نوبه خود
ذلیل نیازمندی است.

4
دلیل تحویل مستمر و متقابل دروغ به همنوع
نشانه بارز همین ذلت مبتنی بر ناز و راز و نیاز است.   

5
دروغ  به این دلیل است که تو مقابله به مثل نکنی
 و به وقت نیاز ناز نکنی.

6
و گرنه کسی زحمت اختراع دروغ
و تحویل آن به عنوان عذر
به خود نمی دهد.

7
هیچ توانگری «عذر به درگاه» گدائی نمی برد.

8
عذر نیز نشانه راز سرشته به شرم و نیاز است.

چرا و به چه دلیل؟
مگر مسلمان چه کم از مسیحی و یا یهودی دارد؟


1
هر مذهبی فی نفسه فرمی از شعور است.

2
معیار تعیین آدم ها نه مذهب آنها
بلکه خاستگاه و بویژه، پایگاه طبقاتی آنها ست.

3
اسلام بمراتب مترقی تر و علمی تر از یهودیت و مسیحیت و زرتشتیسم و بودیسم و غیره است.

4
محمد صدها بار واقع بین تر، انقلابی تر و علمی اندیش تر
 از موسی و عیسی و زرتشت و بودا بوده است.

بحث علمی می کنیم
یا پرت و پلا تحویل یکدیگر می دهیم؟


1
برای چه از موضوع خارج می شویم؟

2
ضمنا مگر تعداد هوادار هر کس
معیار حقانیت او ست.

3
 گالیله تنها بود و کلیسا میلیون ها هوادار داشت.
حق مگر با کلیسا بود؟
زمین نمی چرخید و مرکز کاینات بود؟

آدم ها جاهل زاده می شوند و بعد توسط نظام آموزش و پرورش احمق می شوند.
برتراند راسل


این ادعای راسل اولا  تعمیم پذیر نیست:
چون نظام آموزشی ـ پرورشی انتزاعی وجود ندارد.

1
هژمونی (سرکردگی) فرهنگی
همه جا و همیشه
در انحصار طبقه حاکمه است.

2
اگر طبقه حاکمه ارتجاعی باشد، استحمار مردم صورت می گیرد.

3
در این مورد حق با راسل است.

4
اگر طبقه حاکمه انقلابی باشد،
روشنگری علمی و انقلابی خلق صورت می گیرد.

5
 این ادعای راسل بلحاظ تجربی هم غلط است.

6
چون اگر چنین بود، خود راسل می بایستی جزو احمق ها باشد و محق به ابراز نظر نباشد.

7
ثالثا شعور اجتماعی پدیده ای طبقاتی است
و افسارش به دست پایگاه طبقاتی افراد است.

8
درست به همین دلیل
راسل علیرغم وقوف به ریاضیات
در برهوت پوزیتیویسم سرگردان بوده است
و نظراتش در خارج از حوزه ریاضی
ارزش علمی نداشته اند. 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر