۱۳۹۴ مهر ۲۶, یکشنبه

رفرم و انقلاب


پروفسور دکتر هانس هاینتس هولتس
برگردان یدالله سلطانپور

لوکزمبورک ـ لیبکنشت
انقلاب می گوید:
«من بودم، هستم و خواهم بود!»


·        تعییرات هر سیستم پس از تدارک طولانی صورت می گیرند.

1
·        بلافاصله بعد از تحول انقلابی، نوبت به برداشتن گام های اصلاحی (رفرم) کوچک بیشماری می رسد، تا سیستم با شرایط حیاتی دمساز شود.

2
·        این گام ها، اولین نشانه های گذار هستند، بشرط اینکه آنها بمثابه محرکه هائی برای تغییرات بعدی تلقی شوند و بکار گرفته شوند.

3
·        این بدان معنی نیست که رفرم ها زاید اند و یا حتی بدلیل اینکه به تثبیت موقتی جامعه منجر می شوند، نامطلوب اند.

4
·        در این چنین نتیجه گیری چپروانه افراطی غلط، دیالک تیک کمیت و کیفیت را فراموش می شود.

5
·        چون کیفیت جدید، یعنی فرم سازمانی ـ سیاسی مناسبات تولیدی در اثر «انفجاری گوشخراش»  در قلب جامعه کهنه پدید نمی آید.

6
·        تغییرات کوچک بیشماری در وحدت و یکپارچگی سیستماتیک جامعه کهنه شکاف می اندازند و سوراخ سوراخش می کنند.
·        به عبارت دیگر، مجموعه ای (کمیتی) از ضربات، در نقطه ای به جهش کیفی نوین منجر می شوند.

7
·        وساطت و انقطاع (پیوست و گسست) دو طرف روند واحدی اند.

8
·        جهش و یا انقطاع (گسست) ـ اما ـ «به طور خود به خودی» صورت نمی گیرد.

9
·        جهش و یا گسست به سوبژکت های عمل کننده نیاز دارد.
·        سوبژکت هائی که خواهان جهش و گسست اند، آن را به پیش می رانند و تحقق می بخشند.

10
ایده ئولوژی رفرمیسم به انجام تغییرات در چارچوب سیستم موجود قناعت می کند و به این توهم دل می بندد که بدین طریق می توان معایب و نواقص موجود را از بین برد.
معایب و نواقصی که ذاتی سیستم به مثابه کل و به عنوان سیستم اند.

11
·        ایده ئولوژی رفرمیسم بدین طریق به حفظ سیستم کمک می کند.

12
·        نه رفرم ها، بلکه ایده ئولوژی رفرمیسم است که به تحکیم و تثبیت اوضاع منجر می شود.

13
·        زیرا ایده ئولوژی رفرمیسم اراده انقلابی توده ها را فلج می کند و چه بسا ـ حتی ـ به توجیه سرکوب حرکات انقلابی می پردازد.

14
·        تاریخ ـ اما ـ بنا بر قوانین خاص خویش به پیش می رود:
·        بشریت تن به اضمحلال و زوال نمی دهد و لذا لکوموتیو توسعه و تکامل را تا سرنگونی مناسبات موجود، به پیش می راند.

15
·        تدارک زمینه سرنگونی مناسبات موجود، اگرچه در روند اجتماعی درازمدتی صورت می گیرد، اما اکت سیاسی تعیین کننده لازم برای گذار به آغازگاه مرحله نو، در فرم تعویض قدرت صورت می گیرد، در فرم حذف انقلابی طبقه ای از حاکمیت.

16
·        فریب کهنه شدن واژه «انقلاب» را نباید خورد که امروزه ورد زبان ها ست.

17
·        مبلغان این یاوه، خود مفهوم «انقلاب» را از نو تعریف کرده اند و به بهانه های گوناگون بکار می برند:

الف
·        آنها خود، وقتی که دامن زنان وجبی از زانو بالاتر می رود و یا پائین تر می لغزد، از انقلاب در مد، دم می زنند.

ب
·        آنها هر فراورده جدیدی را بمثابه یک «انقلاب» وارد بازار می سازند.

ت
·        هر تجدید چاپ ایده ئولوژی های کپک زده را بمثابه «انقلابی در جهانتصویر» جا می زنند.

18
·        انقلابات واقعی اما بندرت صورت می گیرند و وقتی صورت می گیرند، کل جامعه را در کلیه فرم های نمودین آن زیر و رو می کنند.

19
·        در چنین انقلاباتی است که فرماسیون اجتماعی کهنه در هم می شکند و الگوی اصلی فرماسیون اجتماعی جدیدی به شکل طرح اولیه پا به عرصه می نهد.

20
·        سرنگونی فرماسیون اجتماعی کهنه، در روندی طولانی تدارک دیده می شود، روندی که در طی آن، فرماسیون اجتماعی موجود ترک برمی دارد و تخریب می شود.

21
·        در طرح اولیه نظام نو نیز تغییراتی داده می شود، تا عمارتی استوار قوام یابد.

22
·        تحولات انقلابی حوادث یکباره نیستند، تا پدیده کاملا نو ـ بطور ناگهانی ـ از آغوش آنها سر برکشد.

23
·        تحولات انقلابی در دوره ای سرشار از مبارزات، قوام می یابند، مبارزاتی که پیشرفت ها  و پسرفت ها، پیروزی ها و شکست ها جای یکدیگر را می گیرند.

24
·        در این میان ـ اما ـ مقاطعی وجود دارند، که پایان تحولات تدریجی به جهشی عیان می گردد و نشان داده می شود، که تعویض فرماسیون تحقق یافته است.

25
·        از چنین حوادثی نشانه یک دوران نمودار می گردد.

·        مراجعه کنید به دوران در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

26
·        در چنین حوادثی است که روند انقلابی به انقلاب منتهی می شود و نشانه ای است از آنچه که تعیین کننده دوران است.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر