۱۳۹۴ آبان ۷, پنجشنبه

دیالک تیک شبانتاریا و ژیگولتاریا در کشور عه هورا (14)


ویرایش و تحلیل از
ربابه نون

طبقه کارگری که برای بدست گیری قدرت سیاسی نکوشد،
اگر حتی انقلابی ترین هم باشد،
اگر انقلابی ترین اعمال را نیز از خود بروز دهد،
در عمل یک استحاله چی بادمجان دور قاپ چین خمینی ها
و سایر جنایتکاران استثمارگر در قدرت، بیش نیست و نخواهد بود

1
کوشش برای قبضه قدرت سیاسی

·        اصولا هدف از تشکیل حزب سیاسی، احراز قدرت سیاسی است.
·        کسی نمی تواند حزب سیاسی تشکیل دهد و احراز قدرت سیاسی در جامعه را هدف و آماج خود قرار ندهد.
·        طبقه کارگر هم در این زمینه استثناء نیست.
·        طبقه کارگر بدون تعیین پیشاپیش این هدف و آماج، حزب سیاسی خود را هرگز تشکیل نمی دهد و نمی تواند هم تشکیل دهد.

·        چرا و به چه دلیل؟  

2
کوشش برای قبضه قدرت سیاسی

·        برای پاسخ به این پرسش به شناخت افزارهای درخور نیاز مبرم است.
·        یکی از این شناخت افزارها دیالک تیک وسیله و آماج است.

·        هیچ آدم عاقلی وسیله ای تولید نمی کند که آماجی از تولید آن نداشته باشد.
·        می توان گفت که دیالک تیک وسیله و اماج را هر طبقه اجتماعی به شکل دیالک تیک حزب و مبارزه برای احراز قدرت سیاسی بسط و تعمیم می دهد.
·        طبقه کارگر هم حزب سیاسی خود را نه برای تفنن، بلکه برای مبارزه جهت احراز قدرت سیاسی و بعد قدرت اقتصادی و فرهنگی تشکیل می دهد.

·        حالا حتما خواننده ای خواهد پرسید:
·        «پس چرا ژیگولتر دوم ادعا می کند که حزب توده ـ بی اعتنا به اینکه حزب چه طبقه ای باشد ـ در صدد احراز قدرت سیاسی نبوده است؟»    

5
کوشش برای قبضه قدرت سیاسی

·        ما که ژیگولتاریا را هنوز خوب نمی شناسیم تا به پرسش خواننده تیز اندیش پاسخ دهیم.

·        شاید ژیگولتر دوم، قیاس به نفس می کند.
·        خیلی از فئودال زاده ها، بورژوا زاده ها، علاف ها و عیاش ها برای ارضای غرایز مادر زادی خود ـ بویژه در دوره هائی که تشکیل محفل و گروه و سازمان و حزب سیاسی مد می شود ـ به نوبه خود دست به کار می شوند تا از محفل و گروه و سازمان و حزب سیاسی فرمال و قلابی، دام و تله ای برای صید جانان تعبیه کنند.

6
کوشش برای قبضه قدرت سیاسی

·        شاید دلیل دیگرش این باشد که ژیگولتاریا محفل و گروه و سازمان و حزب سیاسی قلابی خود را برای تخریب و تضعیف حزب سیاسی طبقه کارگر تشکیل می دهد.
·        مثلا برای جلب بخشی از زحمتکشان یدی و فکری و بویژه اقشار بینابینی جامعه و ارسال آنها به دنبال نخود سیاه و ضمنا تضعیف حزب طبقه کارگر از طرق متنوع و مختلف.

·        شاید به این دلیل هم باشد که ژیگولتر دوم، طبقه کارگری را تصور می کند که حزب سیاسی تشکیل دهد و در صدد احراز قدرت سیاسی نباشد.

·        شناخت افزار دیگر دیالک تیک وسیله ـ ساختار ـ  فونکسیون است:

7

دیالک تیک وسیله ـ ساختار ـ فونکسیون

·        هرگز کسی وسیله و ابزاری را تولید نمی کند، مگر اینکه برای آن وسیله و ابزار، فونکسیون مناسبی (مناسب با ساختار آن)  تعیین کرده باشد:
·        مثلا تولید بیل و کلنگ و خیش و گاو آهن برای حفر زمین است.

·        می توان گفت که آهنگر دیالک تیک وسیله ـ ساختار ـ فونکسیون را به شکل دیالک تیک کلنگ ـ ساختار ـ حفر زمین بسط و تعمیم داده است.

·        تشکیل حزب سیاسی هم به همین سان است:
·        هر طبقه اجتماعی دیالک تیک وسیله ـ ساختار ـ فونکسیون را به شکل دیالک تیک حزب ـ ساختار (حوزه ها و سازمان ها و سندیکاها و غیره)  ـ مبارزه طبقاتی برای احراز قدرت سیاسی بسط و تعمیم می دهد.

8
کوشش برای قبضه قدرت سیاسی

·        بنابرین، ادعای زیر ژیگولتر دوم فقط می تواند جفنگ خرافی  و ضد تجربی و ضد علمی باشد و بس:  

طبقه کارگری که برای بدست گیری قدرت سیاسی نکوشد

·        برای اینکه طبقه کارگری که قصد مبارزه طبقاتی  برای احراز قدرت سیاسی را نداشته باشد، حزب سیاسی خود را اصلا تشکیل نمی دهد و در بهترین حالت، به سندیکا قناعت می ورزد.
·        درست بسان آهنگر.
·        آهنگر اگر قصد حفر زمین را نداشته باشد، زحمت تولید بیل و کلنگ و خیش و گاو آهن به خود نمی دهد.
·        تولید بیل و کلنگ و خیش و گاو آهن بطور اوتوماتیک از نیت آهنگر به حفر زمین پرده برمی دارد.

9
طبقه کارگری که برای بدست گیری قدرت سیاسی نکوشد،
اگر حتی انقلابی ترین هم باشد...

·        مفهوم مهم دوم در این جمله ژیگولتر دوم، مفهوم «انقلابی» است.
·        بزعم او طبقه کارگر می تواند انقلابی ترین طبقه اجتماعی باشد و ضمنا برای احراز قدرت سیاسی نکوشد.

·        خواننده ای که به اندازه ارزنی مغز در کاسه سر داشته باشد، از خود خواهد پرسید:
·        چگونه می توان انقلابی ترین طبقه اجتماعی بود و ضمنا در راستای احراز قدرت سیاسی تلاش نورزید؟

·        ضمنا در این صورت، به چه طریق و ترفندی می توان میان طبقه کارگر انقلابی و سازش طلب فرقی گذاشت؟

·        قشری از طبقه کارگر واقعا هم سازش طلب است و خواهان سازش با بورژوازی است.
·        کارگران یقه سفید به این اقلیت سازش طلب اطلاق می شود که نان شان در روغن است.
·        این قشر در پی احراز قدرت سیاسی برای طبقه کارگر نیست.
·        ولی بی کمترین تردید، حتی به اعتراف خود آنها، انقلابی نیست، چه رسد به انقلابی ترین.


10
طبقه کارگری که برای بدست گیری قدرت سیاسی نکوشد،
اگر حتی انقلابی ترین هم باشد،
اگر انقلابی ترین اعمال را نیز از خود بروز دهد،

·        منظور ژیگولتر دوم از مفهوم «انجام انقلابی ترین اعمال» چیست؟
·        طبقه کارگری که برای احراز قدرت سیاسی حتی تلاش نمی ورزد، چگونه می تواند سوبژکت انقلابی ترین اعمال باشد؟

·        حالا خواننده تیز اندیش دوباره خواهد پرسید:
·        «چرا رهبر عظیم الشأن ژیگولتاریا مرتکب اشتباهاتی از این قبیل می شود؟»  

11

·        دلیل این طرز تفکر این است که ژیگولتاریا هر هارت و پورتی را به عنوان انقلابی ترین عمل جا می زند.
·        ژیگولتاریا در قهوه خانه ها همه روزه به اعمال خیلی خیلی انقلابی دست می زنند.
·        شب و روز در انقلاب مستمر و مداوم اند.

·        نه شبانتاریا توده مولد و زحمتکش را برسمیت می شناسد و نه ژیگولتاریا.
·        بزعم این دو جریان آنتی کمونیستی، انقلاب امر نخبگان است.

·        انقلاب را و حتی سوسیالیسم را بزعم اولی استالین به راه می اندازد و می سازد، به زعم دمی تروتسکی.
·        هیچکدام از اینها برای سوبژکت تاریخ، تره خرد نمی کند.

·        وجه مشترک فاشیسم و فوندامنتالیسم با استالینیسم و تروتسکیسم همین باور به تئوری نخبگان است.

·        توده بزعم اینها رمه است.
·        توده را فقط باید فریب داد و به دنبال خود کشید.
·        آموزش تئوری انقلابی و بردن شکیب مند آن به میان توده بزعم اینها همه، بیهوده است.
·        عوامفریبی در دستور کار فاشیسم و فوندامنتالیسم و استالینیسم و تروتسکیسم و جریانات آنتی کمونیستی دیگر است.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر