۱۳۹۴ آبان ۸, جمعه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (195)


جمعبندی از
مسعود بهبودی

یانیس ریتسوس
مترجم: فریدون فریاد

این بچه های ما
 
هر یکشنبه دو درخت را شلوار پای شان می کنند
نهال نازک بادامی را پیراهن تن شان
دستمالی، دریا و
کلاهی از هوا دارند
درون چشم های شان کوهی دارند، رود خانه ای، جنگلی
با بلوط های جنگلی، کت شان را دکمه می کنند
با چاقو قرص نان اندوه شان را می برند
سنگ را می خورند، آسمان را می نوشند
و در اندرون شان ماه مـــه با ماه دسامبر
دست دردست هم بالا و پائین می روند


رفتن، بی شک رسیدن نیست.

1
رفتن اما شرط لازم برای رسیدن به مقصد است.   

2
دیالک تیک حرکت (جنبش) و آماج

3
رفتن بدون تعیین پیشاپیش آماج
بیهوده است.
چه بسا زیانبار است.

هرگز برای شروع از نو
دیر نیست.


1
در همان جا که بعضی ها زندگی می کنند
میلیون ها کتاب از رسولان بی نام رهائی نهائی
در انتظار ترجمه اند.

2
برای «صد» ها «سال»
پس از «تنهائی»

3
کتاب هائی مملو از اندیشه های زلال تر و شفاف تر از الماس

ایران از دیرباز کشوری چند ملیتی بوده است.

1
امپراطوی بوده است.

2
اکثریت قریب به اتفاق کشورها هم چنینند.

3
ملت
تعریف دایرة المعارفی دارد.

4
ملت معیارهای تعیین شده دارد.

5
آنچه انسان ها را متمایز می سازد،
نه تعلقات ملی و مذهبی و غیره
بلکه تعلقات طبقاتی اند.

6
بورژوا های ترک و کرد و بلوچ و فارس و عرب و لر و گیلک و غیره طبقه اجتماعی واحدی را تشکیل می دهند.

7
کارگران نیز صرفنظر از تعلقات تصادفی یاد شده
طبقه  اجتماعی واحدی  را تشکیل می دهند.

8
کارگر ترک و کرد و لرو فارس و غیره متحد طبیعی یکدیگرند.

9
خواهر و برادر ارگانیک یکدیگرند.

10
دهقانان نیز به همین سان.
پیشه وران نیز به همین سان.

11
خصومت ملی و مذهبی و «نژادی» و غیره
نشانه عقب ماندکی فکری و فرهنگی و خریت است
 و دسیسه طبقه حاکمه انگل و ستمگر است.

مرده های دیروز
سعادتمند تر از «زنده» های امروزند.

آینده را و به عبارت علمی تر، جامعه فردا را
 توده های مولد و زحمتکش
همه با هم
یعنی بطور کلکتیو (دسته جمعی)
می سازند.

1
آینده ای که هر کس برای خودش بسازد،
می تواند
چیزی از جنس جهنم باشد:
در بهترین حالت،
جنتی برای خود او و جهنمی برای همنوعان او باشد.

حمید حمیدی

 وقتـی فقـر و بـی عـدالتـــــــی
از دیـوار خـانـه بـالا مـی آید، 
مـویـه هـا ی خـامـو ش
درونت شعلــه مـی کشــد،
تـو نشستــه به تمـاشـای
انبـوهـی درد
کـه دیـر زمـانـی است
تلنبـار شـده روی سینـه ات.

کهنـه قصـه را مـرور کـن
تـا بـدانـی
پـس از سـال ها
هنـــــو ز 
انـدر خـم یـک کـوچـه ایــم 
1
هارت و پورت «انقلابی»
با نتیجه گیری ارتجاعی.

2
فقر
بدین طریق و با این ترفند
بهانه می شود، برای تبلیغ خرافه ثبات و سکون و همیشه همانی

3
اگر بشریت «اندر خم یک کوچه»  می بود،
هرگز نمی توانست به پیشرفت های غول آسائی از این دست
دست یابد.

4
نمونه اش همین انترنت است
که سکنه دور افتاده ترین نقاط جهان را
در طرفة العینی بر سر یک میز می نشاند
و در صندوق دانش عظیمی را به روی همه می گشاید.

5
هر روز
صدها داروی جدید تولید می شود.
در حالیکه سابقا پدر بزرگ ها با سرماخوردگی می مردند.

6
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل

هرکه درکش بیش
دردش بیشتر


1
نه.
خوشبختانه برعکس.

2
میان شناخت و آرامش روحی و روانی
تناسب مستقیم وجود دارد.

3
وقوف به علت مثلا
 سرگیجه
بیمار را تسکین روحی و روانی می دهد
و برای غلبه بر آن
تجهیز می کند.

ماضی از هر نظر بدتر از مضارع بوده، است و خواهد بود.

1
حسرت به ماضی شاید به دلیل نسیان (فراموش کردن) ماضی باشد.

2
خردگرایان حاضر نمی شوند
حتی به دیروز برگردند، چه رسد به ماضی ذلت بار عهد کوروش و صدر اسلام

کسان نیستند، که به تخریب جهان مشغولند،
میستر چامسکی.


1
سیستم سرمایه داری  به تعویق افتاده است.

2
اجلش رسیده، بر لب گور تاریخی اش ایستاده
و دل از امتیازات مادی و فرهنگی برنمی کند.

3
سرمایه داری به تعویق افتاده است.

4
فئودالیسم واپسین
بیش از 1000 سال عمر کرد و جنگ کرد و تخریب کرد،
میستر چامسکی

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر