۱۳۹۴ آبان ۹, شنبه

دیالک تیک شبانتاریا و ژیگولتاریا در کشور عه هورا (16)


ویرایش و تحلیل از
ربابه نون

آخر از همه، 
پس از سرکوب و قربانی شدن حزب توده بوسیله جنایتکاران اسلامی، 
غربال تاریخ کار خودش را می کند، با این جریاناتی
که توان تعیین سرنوشت خویش را ندارند
و می خواهند برای تاریخ تعیین تکلیف نمایند.

·        معنی تحت اللفظی:
·        غربال تاریخ با جریاناتی از قبیل حزب توده که قادر به تعیین تکلیف خویش نیستند و مایل به تعیین تکلیف برای تاریخ هستند، کار خودش را می کند.

·        اکنون دو عیب اساسی جدید به حزب توده نسبت داده می شود، بدون اینکه دلیلی تجربی و یا نظری ارائه داده شود:

1

توان تعیین سرنوشت خویش را ندارند

·        عیب اساسی اول حزب توده ناتوانی از تعیین تکلیف خویش است.
·        یاسر عرفات در ملأ عام به انتقادات رژیم صهیونیستی و امثالهم پاسخ تصویرمند و عوام فهمی داده است:
·        «دست و پای کسی را می بندند و به شط خروشانی پرتابش می کنند.
·        بعد در کرانه رود می ایستند و به تمسخر می گویند:
·        نگاه کنید.
·        هنوز شنا بلد نیست.»

·        این مثال یاسر عرفات را می توان در مورد حزب توده مظلوم و ستمدیده مو به مو تکرار کرد:

2
·        شاه و ساواک همه امکانات روشنگری را از بین برده بود.
·        ولی در عوض در مساجد و حسینیه ها و بنیادهای مذهبی ـ فئودالی ـ روحانی را باز گذاشته بود و چه بسا حتی مورد حمایت همه جانبه قرار می داد و به عنوان مثال، برای جفنگ های ضد توده ای ناصر المکارم ها جایزه سلطنتی می داد.

·        اما ضمنا حتی شیرخوارگانی را که مظنون به گوش دادن به رادیوی رقت انگیز پیک ایران بودند، کشف و خنثی می ساخت.

·        در بلبشوی ضد انقلابی، رادیو پیک ایران را هم با خرید پنیر از بلغارستان بستند.
·        ارتش و ساواک تا آخرین لحظه حیات خود بر ضد حزب توده و نطفه های آن جنگید و مقاومت ورزید.
·        دربار فقط به شرطی پا به عقب نهاد که جای خالی پایش با قوای مذهبی ـ فئودالی ـ ارتجاعی پر شود.

·        حالا ژیگولتر دوم حزب توده دست و پا بسته را به «عجز از شنا» متهم می کند.

3
و می خواهند برای تاریخ تعیین تکلیف نمایند.

·        ایراد اساسی دوم حزب توده، بزعم ژیگولتر دوم، «تعیین تکلیف برای تاریخ» است.

·        یکی از مضرات هارت و پورت این است که دیالک تیک شور و شعور وارونه می شود.

·        آن سان که شور نقش تعیین کننده به عهده می گیرد، شعور را از عرصه بدر می راند و خود به تنهائی یکه تاز میدان می شود:

4
·        اولا این جفنگ به چه معنی است؟

·        آیا اصولا کسی و یا حزبی و یا حتی دولتی می تواند برای تاریخ تعیین تکلیف کند؟

5
·        برای اثبات جفنگیت این توهم ژیگولتر دوم، شناخت افزار معروفی حتی در دیوان خواجه خردستیز شیراز هست:
·        دیالک تیک جبر و اختیار (ضرورت و آزادی) 
·        در دیالک تیک جبر و اختیار، نقش تعیین کننده از آن  جبر است.
·        این بدان معنی است که کسی برای تاریخ نمی تواند تعیین تکلیف کند.
·        اختیار انسان ها به اندازه شناخت آنها از جبر تاریخ است.
·        شناخت جبر تاریخ هم نه به معنی تعیین تکلیف برای تاریخ، بلکه به معنی تبعیت از فرامین جبر عینی تاریخ است.
·        دانستن اینکه آب در فشار جو در 100 درجه سانتیگراد می جوشد، به معنی حرارت دادن شکیب مند به هنگام جوشاندن آب است و نه جوشاندن آن در 50 درجه سانتیگراد با فشار جو.

6

·        ضمنا حزب توده کی و کجا چنین خیالی را به مخیله خود خطور داده است؟

·        یکی از ایرادات و انتقادات که جریانات چپ فئودالی ـ فوندامنتالیستی ـ فاشیستی و از جمله ژیگولتاریا به حزب توده گرفته و کماکان می گیرد، دفاع حزب توده از تز «راه رشد غیر سرمایه داری» کذائی بوده است.
·        حزب توده می خواست با توجه حمایت کشورهای سوسیالیستی در ائتلافی با قوای طبقات اجتماعی غیر پرولتری، نیروهای مولده جامعه را رشد یابد و ضمنا شرایط عینی و ذهنی (سوبژکتیو)  گذار به سوسیالیسم فراهم آید.

·        چگونه و به چه دلیلی می توان چنین حزب صبور و واقع بینی را به جرم «تعیین تکلیف برای تاریخ» قبل از محاکمه محکوم کرد؟

7
در واقع آرزو دارند، همانند رفتن ملا و مردم احمق به بهشت خدائی

·        تعیین تکلیف برای تاریخ از سوی حزب توده به دلیل داشتن آرزوی رفتن به بهشت سوسیالیسم بوده است؟
·        حزب توده، نماینده سوسیالیسم اوتوپیکی بوده است؟

·        حزب توده می خواست سواربر بال آرزو و اوتوپی به بهشت سوسیالیسم بپرد؟

·        کی و کجا حزب توده آرزو و اوتوپی مورد نظر ژیگولتر دوم را نمایندگی کرده است؟

8
آخر از همه، پس از سرکوب و قربانی شدن حزب توده بوسیله جنایتکاران اسلامی، 
غربال تاریخ کار خودش را می کند، با این جریاناتی که توان تعیین سرنوشت خویش را ندارند
و می خواهند برای تاریخ تعیین تکلیف نمایند،
 در واقع آرزو دارند، همانند رفتن ملا و مردم احمق به بهشت خدائی، 
سایر بازماندگان این جریان نیز به سه دسته بر طبق همان حرکت پاندول تقسیم شدند:

·        حالا باید دنبال پهلوانی گشت که در این جفنگ ژیگولتر دوم اثری از انسجام منطقی پیدا کند:
·        انجام کار خود توسط غربال تاریخ، به زعم ژیگولتر دوم، یعنی عجز از تعیین تکلیف خود، دعوی تعیین تکلیف برای تاریخ و پختن آرزو و اوتوپی نیل به بهشت سوسیالیسم توسط حزب توده.

·        حالا فهمیدیم که غربال تاریخ چه ها می کند:
·        چون بدین ترتیب رهبری حزب توده یعنی غربال تاریخ.

·        برای اینکه «عجز از تعیین تکلیف خود، دعوی تعیین تکلیف برای تاریخ و پختن آرزو و اوتوپی نیل به بهشت سوسیالیسم»، همه بدون استثناء چیزهای سوبژکتیو اند و نه اوبژکتیو.

·        یعنی به تاریخ و غربالش (که همه از دم اوبژکتیو و یا عینی اند)  کمترین ربطی ندارند.

9



آخر از همه، پس از سرکوب و قربانی شدن حزب توده بوسیله جنایتکاران اسلامی، 
غربال تاریخ کار خودش را می کند، با این جریاناتی که توان تعیین سرنوشت خویش را ندارند 
و می خواهند برای تاریخ تعیین تکلیف نمایند،
 در واقع آرزو دارند، همانند رفتن ملا و مردم احمق به بهشت خدائی، 
سایر بازماندگان این جریان نیز به سه دسته بر طبق همان حرکت پاندول تقسیم شدند:

·        حالا بیا و خرواری تخیل بار خورجین خری کن و بیاور تا میان سه دسته گشتن توده ای ها، غربال تاریخ و جفنگیات سوبژکتیو دیگر ذره ای رابطه منطقی پیدا کنی.
·        در هر صورت به زعم ژیگولتر دوم حزب توده «بر طبق حرکت پاندولی» از قضای روزگار، نه به دو دسته، نه به حزب توده راستگرا و حزب توده چپگرا و یا حزب توده جلوگرا (پیشرو) و واپسگرا، بلکه به سه دسته تقسیم شده است.

·        معلوم هم نیست که نوسان پاندولی و یا تاب بازی چگونه می تواند سه جهت و سه نتیجه داشته باشد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر