۱۳۹۴ آبان ۳, یکشنبه

دیالک تیک شبانتاریا و ژیگولتاریا در کشور عه هورا (11)


ویرایش و تحلیل از
ربابه نون
 
ژیگولتر دوم
حزب توده هیچگاه در طول حیات و موجودیتش نخواست بفهمد که 
در مبارزه طبقاتی، سازش طبقاتی غیر اصولی و نادیدن منافع طبقاتی طبقه کارگر، 
طبقه ای بعنوان عقربه قطب نمای سیاست و مبارزه طبقاتی، 
به معنی خودکشی سیاسی، یعنی مزدوری خواهد بود.

·        بهتر است برای تأمل بر روی این جمله ژیگولتر  دوم مفاهیم مهم آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم
:  
1
  سازش طبقاتی غیر اصولی  

·        سازش به معنی صلح است و آشتی به انحای مختلف و متفاوت

·        منظور از مفهوم «سازش طبقاتی» چیست؟

2
  سازش طبقاتی غیر اصولی  

·        منظور از سازش طبقاتی عبارت است از آشتی میان طبقات اجتماعی آشتی ناپذیر و یا انتاگونیستی.
·        مثلا آشتی طبقاتی میان بورژوازی و پرولتاریا

·        در فلسفه مارکسیستی مفهوم «آنتاگونیسم» به نوع خاصی از تضاد دیالک تیکی در عرصه جامعه اطلاق می شود که با وجود جامعه طبقاتی در پیوند است و بر تضاد آشتی ناپذیر میان منافع طبقات و گروه های اجتماعی مختلف استوار است.

·        منظور ژیگولتر دوم از مفهوم «سازش طبقاتی غیر اصولی» چیست؟  

3
سازش طبقاتی غیر اصولی

·        از این مفهوم افشاگر و ماهیت نما، معلوم می شود که ژیگولتر دوم آشتی طبقاتی را به دو طبقه تقسیم می کند:
·        آشتی طبقاتی اصولی و آشتی طبقاتی غیر اصولی 

·        یکی از تفاوت های فرمال شبانتاریا و ژیگولتاریا فقر کلامی مطلق اولی و هارت و پورتیسم جل الخالقی دومی است.

·        طنز  مفاهیم اما فونکسیون عینی آنها ست:
·         مفاهیم در نهایت بی های و هوئی جامه کلام می پوشند تا جامه در شوند و ماهیت نهفته در زیر جامه را عیان سازند.
·        تا افشاگر شوند و ماهیت طبقاتی نما.

·        سؤال این است که تفاوت و تضاد سازش طبقاتی اصولی با سازش طبقاتی غیراصولی چیست؟

4
سازش طبقاتی غیر اصولی

·        بی اعتنا به تفاوت و تضاد سازش طبقاتی اصولی و غیراصولی مورد نظر ژیگولتر دوم، این هارت و پورت ضد کمونیستی ـ ضد توده ای او، اولا حاکی از آن است که میان طبقات اجتماعی متفاوت و متضاد، مثلا میان بورژوازی و پرولتاریا، آشتی طبقاتی امکان پذیر است.

·        نمایندگان اوپورتونیسم و رویزیونیسم مثلا احزاب سوسیال ـ دموکرات نیز همین آشتی طبقاتی میان بورژوازی و پرولتاریا را از دیرباز نمایندگی می کنند و حتی با سرکوب خشن و خونین جنبش کارگری،  بدان جامه عمل می پوشانند:
·        این ـ بلحاظ اسلوبی ـ به معنی تخریب عرفانی دیالک تیک وحدت و مبارزه میان بورژوازی و پرولتاریا و بعد نفی و حذف مبارزه و مطلق کردن وحدت میان آندو ست.
·        فرق هم نمی کند که این سازش طلبی به زر و زیور اصولی و غیر اصولی تزیین شود و یا نشود.
        
5
سازش طبقاتی غیر اصولی

·        از ژیگولتاریا و شبانتاریا چه پنهان که حتی اگر در مراحل معینی از رشد اقتصادی و اجتماعی، پرولتاریا با بورژوازی و دیگر طبقات اجتماعی ارتجاعی، جبهه واحدی تشکیل دهد تا مثلا از تمامیت ارضی و استقلال ملی کشور خویش دفاع کند، باز هم آشتی طبقاتی میان پرولتاریا و آنها برقرار نمی شود.

·        چون تضاد طبقاتی میان طبقات اجتماعی اصلی هر جامعه، چیز اوبژکتیوی (عینی ئی) است و نه چیز سوبژکتیوی.
·        اصلا دست خود این طبقات اجتماعی نیست.
·        این رابطه به رابطه آتش و آب شباهت دارد.

·        سؤال اما این است که ژیگولتر دوم به چه دلیل تجربی و نظری به این ادعا رسیده است؟

6
حزب توده هیچگاه در طول حیات و موجودیتش نخواست بفهمد که
 در مبارزه طبقاتی، سازش طبقاتی غیر اصولی
، به معنی خودکشی سیاسی، یعنی مزدوری خواهد بود.

·        اکنون باید از خود پرسید که حزب توده کی و کجا سازش طبقاتی بطور کلی با طبقات اجتماعی ارتجاعی دیگر را نمایندگی کرده است، چه رسد به سازش طبقاتی اصولی؟

7

·        تاریخ حزب توده هنوز نوشته نشده است و باید نسل نوین مارکسیست ـ لنینیست های توده ای آن را به رشته تحریر در آورند.

حزب توده ایران سازمان 
اصلی چپ در تاریخ معاصر ایران است.
این حزب به عنوان وارث سوسیال‌ ـ دموکراسی عهد مشروطه
و حزب کمونیست ایران (دهه ۱۹۲۰)
 در ۱۰ مهر سال ۱۳۲۰ در تهران تأسیس شد.
 بنیان‌گذاران آن عده‌ای (۵۳ نفر) از روشنفکران و فعالان چپگرا و ملی ‌گرای ایران به نام های زیر بوده اند که اغلب در دوره رضا شاه تحت تعقیب یا در زندان بسر برده بودند:
سلیمان‌میرزا اسکندری
ایرج اسکندری
 بزرگ علوی
انور خامه ای
 احسان طبری
 خلیل ملکی
 فریدون کشاورز
عبدالحسین نوشین
 رضا رادمنش

حزب توده ایران در دهه ۱۳۲۰ به یکی از بازیگران اصلی سپهر سیاسی ایران تبدیل شده بود.
 پس از کودتای ۲۸ مرداد و افشای سازمان افسری، حزب با سرکوب گسترده‌ ای از سوی حکومت روبرو شد و صدها افسر ارتش ایران به دلیل عضویت در این حزب به اعدام، زندان و تبعید محکوم شدند.
حزب که از سال ۱۳۲۷ غیرقانونی اعلام شده بود، به فعالیت مخفی خود ادامه داد و بخشی از رهبران و کادرها هم کشور را ترک کردند.

حزب توده ایران در سال ۱۳۶۲ به بهانه توطئه برای کودتا به جاسوسی متهم شده و بسیاری از رهبران و کادرها و اعضای آن نیز به اعدام و زندان محکوم شدند.
بعد از سرکوب سنگین در سال ‌های دهه ۱۳۶۰ حزب از فعالیت سیاسی علنی و قانونی در ایران بازماند.
بخشی از رهبران و کادرها و اعضای حزب در خارج از کشور و به طور مشخص در اروپا مستقر شدند و فعالیت سیاسی حزب را ادامه می ‌دهند.
 به نقل از ویکی پیدیا
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری

  8
·        به نظر ما، حزب توده حزبی  12 ساله بوده است.

·        پس از کودتای 28 مرداد و سرکوب رادیکال حزب، حزب توده به معنی ماهوی کلمه وجود نداشته است.
·        توده پس از سرکوب خونین در سال 1332 حزب نداشته است.
·        این اما به معنی فقدان حضور فکری و فیزیکی مطلق حزب توده نبوده است.

·        توده از سال 1332 به بعد بی واحد پیشاهنگ مانده است و پیشاهنگ های قلابی چه بسا ضد توده ای و ضد کمونیستی و فاشیستی و فوندامنتالیستی، مدعی پیشاهنگی توده بوده اند، بی آنکه توده برای شان تره حتی خرد کند.

·        عنگلاب اسلامی نیز در نتیجه غیاب حزب توده پیروز شده است.
·        یعنی توده در محرومیت از حزب راستین و اصیل خویش مجبور به تمکین به اجامر جمهوری اسلامی شده است.

9
 حزب توده هیچگاه در طول حیات و موجودیتش نخواست بفهمد
 که در مبارزه طبقاتی، سازش طبقاتی غیر اصولی، 
به معنی خودکشی سیاسی، یعنی مزدوری خواهد بود.

·        اتفاقا بر عکس توهم ژیگولتر دوم، حزب توده هرگز تن به سازش طبقاتی با طبقات اجتماعی انگل نداده است.
·        اگر کسی از نعمت فکری بکلی محروم باشد، باز هم با توجه به سیر و سرگذشت فیزیکی حزب توده می تواند به آسانی دریابد که دلیل سرکوب رادیکال و ریشه ای حزب توده، همین پایبندی خارائین به آنتاگونیسم طبقات اجتماعی بوده است.
·        درست به همین دلیل حزب توده تار و مار شده است.

·        توده،  صادق تر و صالح تر و از هر نظر بهتر از حزب توده، حزبی به خود ندیده است.

·        جای حزب توده، همچنان و هنوز در جامعه از هر نظر فقیر و بی همه چیز ما خالی است.
                                                           
یادش به یاد، باد.
«نفرین به باد، باد
نفرین بر آن که رسم ستم را نهاد، باد!»
محمد زهری

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر