۱۳۹۴ آبان ۱, جمعه

سیری در سخنی از سیمین بهبهانی (5)


تحلیلی از
 مسعود بهبودی

پیشکش
به
فاطمه مدرسی تهرانی 
(سیمین فردین) 
(١٣۲٧ ـ ۱۳۶۸) 
مترجم
 نویسنده
فوق لیسانس حسابداری
کارمند شرکت نفت
توده ای
در تهران به دنیا آمد
۴۰  سال بعد
در اوین تهران تیرباران شد.

زیادی خوب بودن، خوب نیست
زیادی که خوب باشی، شکننده تر می شوی

·        سیمین بهبهانی برای اثبات موعظه انتزاعی خود، دلیل می آورد:
·        اگر کسی زیادی خوب باشد، شکننده تر می شود.

·        منظور از شکننده بودن چیست؟

·        چرا باید زیادی خوب بودن، نه به استحکام مادی و روحی و روانی انسان ها، بلکه بر عکس به تضعیف آنها منجر شود؟

·        بر اساس کدامین تجربه زندگی می توان به اثبات این ادعا نایل آمد؟

1
زیادی خوب بودن، خوب نیست
زیادی که خوب باشی، شکننده تر می شوی

·        صدور احکام انتزاعی و کلی همیشه این مصیبت را به دنبال دارد.
·        چون نه برای زیادی خوب بودن آدم ها معیار عینی وجود دارد و نه برای شکننده بودن آنها.

2
با هر قدرناشناسی دلت ترک بر می دارد
می شکند

·        سیمین بهبهانی می کوشد که ادعای انتزاعی خود را بطرز مشخصی و خاصی مطرح سازد تا خواننده به تأیید نظر او کمر بر بندد.
·        زیادی خوب بودن در قاموس سیمین بهبهانی، نسبت به قدر ناشناسان به دلشکستگی منجر می شود.
·        فلاکت فکری عیرانی جماعت بیگانگی با  مفاهیم است.
·        سیمین به چرخش چشمی، شکننده تر بودن آدمیان را به دلشکستکی آنها و زیادی خوب بودن عام را به زیادی خوب بودن نسبت به قدرناشناسان خاص تقلیل می دهد.
·        بی آنکه خمی حتی بر ابرو بیاورد.

·        این حکم او اما به چه معنی است و نتیجه نهائی آن چیست؟  

3
زیادی خوب بودن، خوب نیست
زیادی که خوب باشی، شکننده تر می شوی
با هر قدرناشناسی دلت ترک بر می دارد
می شکند

·        نتیجه ای که خواننده بیچاره این جفنگ ـ خواه و نا خواه ـ خواهد گرفت، این است که موقع خوب بودن باید معیاری داشته باشی.
·        معیاری سوبژکتیو:
·        اگر طرف مقابل قدر شناس باشد، می توانی زیادی خوب باشی.
·        اگر قدر ناشناس باشد، باید قید زیادی خوب بودن را بزنی.

·        سؤال اکنون این است که اولا چگونه می توان به تمیز جماعت قدر شناس از قدر ناشناس نایل آمد؟

4
·        محک تشخیص قدرشناسی افراد تجربه است.

·        باید نسبت به کسی زیادی خوب باشی، تا پس از بررسی واکنش او به قدرشناسی و یا قدر ناشناسی اش پی ببری.

·        منظور سیمین بهبهانی نیز به احتمال قوی همین است.

·        اگر منظور او همین باشد، این سؤال پیش می آید که در این صورت، خوبی نسبت به کسی، نه خوبی، بلکه داد و ستد حساب شده خوبی است:
·        زیادی نسبت به کسی خوبی می کنی تا او هم به سبب قدر شناسی از خوبی تو، نسبت به تو زیادی خوبی کند.
·        این در حقیقت فرقی با زیادی بد بودن ندارد.

·        زیادی بد بودن از این نظر و بنا بر این معیار حتی سهلتر و بهتر از زیادی خوب بودن است:
·        چون در این صورت، شناخت ماهیت طرف اصلا لازم نیست:
·        هر گلوله ای که بر سینه حریف شلیک می کنی، بطور اوتوماتیک گلوله ای بر سینه ات شلیک می شود.

5
با هر قدرناشناسی دلت ترک بر می دارد
می شکند

·        محتوای موعظه سیمین بهبهانی تبلیغ ایندیویدوئالیسم و اگوئیسم (فردگرائی و خود خواهی) است و نهی از همبستگی و هومانیسم.
·        انسان ایدئال سیمین بهبهانی (و نه فقط او) تاجری و یا بقالی چرتکه به دست است که برای هر دادی، ستدی را محاسبه می کند.

·        نه همبستگی با همنوع سرش می شود و نه هومانیسم.

·        از سر تا پا اگوئیست است و ایندیویدوئالیست.
·        فقط به ظاهر شبیه آدمیزاد است.
·        در واقع آدم واره ای ترحم انگیز و تهوع انگیز و بدبخت به تمام معنی است.

6
تکه های شکسته را در دستانت می گیری
نگاه می کنی به نتیجه ی زیادی خوب بودنت
زیادی خوب بودن خوب نیست

·        این دیگر نور علی نور است.
·        سیمین بهبهانی دل کذائی را به کاسه ای تشبیه می کند که در اثر زیادی خوب بودن نسبت به قدرناشناسی ترک برمی دارد و بعد تکه تکه می شود.
·        نتیجه هومانیسم و همبستگی در قاموس سیمین بهبهانی، نه تحکیم وحدت اجتماعی افراد جامعه و همبود، بلکه دلشکستگی خوبان است.

·        از این موعظه علامه مرحوم نتیجه می گیریم که برای پرهیز از دلشکستگی، نباید به کسی خوبی کرد.
·        چنین ملتی با اینهمه سجایا به همین روز هم باید بیفتد که افتاده است.

دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر
کز دیو ودد ملولم و انسانم آرزو ست.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر