۱۳۹۴ آبان ۱, جمعه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (189)


جمعبندی از
مسعود بهبودی

سیمین بهبهانی

زیادی خوب بودن خوب نیست
زیادی که خوب باشی دیده نمیشوی
میشوی مثل شیشه ای تمیز
کسی شیشه ی تمیز را نمیبیند
همه به جای شیشه ، منظره ی بیرون را میبینند
ولی وقتی شیشه کمی بخار بگیرد
وقتی کمی منظره ی بیرون را بد نشان دهد
همه آنرا میبینند
همه سعی میکنند تمیزش کنند
زیادی خوب بودن خوب نیست
زیادی که خوب باشی شکننده تر میشوی
با هر قدرناشناسی دلت ترک بر میدارد
میشکند
تکه های شکسته را در دستانت میگیری
نگاه میکنی به نتیجه ی زیادی خوب بودنت
زیادی خوب بودن خوب نیست
پایان


1
یعنی مثلا سیمین و امثال او
شیشه واره اند؟

2
سیمین سوراخ دعا را گم کرده است.

3
شیشه واره عمله ای است که برای سیمین ها خانه می سازد.

4
رفتگری است که زباله ای سیمین ها را
با تحمل تعفن شان جمع و حمل می کند.

5
این سخنان سیمین جفنگند.

6
باید تحلیل شوند و نه تکرار، نه تکثیر و نه توزیع.

7
سیمین با کار و توده کار بیگانه است.

8
و گرنه می دانست که کسی از اقشار و طبقات فوقانی
نمی تواند «زیادی خوب» باشد.

9
در آن صورت دیگر نمی تواند خود را و امثال خود را
«زیادی خوب» جا بزند و بر سر زمین و زمان منت بگذارد.

10
توده زحمت مظهر تواضع اصیل است.
فروتن به معنی حقیقی کلمه است

11
توده زحمت مظهر خیر مطلق است.

12
اعضای طبقات اجتماعی انگل نمی توانند مظهر خیر مطلق باشند.

آرزو بر جوانان و پیران عیب نیست،
چارلی.


1
مسئله این است که خط فقر مادی،
تعیین کننده خط فقر فکری است.

2
سطح زیست
ـ در تحلیل نهائی ـ
تعیین کننده سطح تفکر است.

3
وجود اجتماعی، تعیین کننده شعور اجتماعی است.

4
حریفی که بخش اعظم عمرش را برای تحصیل نان مصرف کند،
برای تحصیل در مدرسه و دانشگاه وقت نخواهد داشت.
دانش اکتسابی است.

دو عرض ناقابل
از بی پناهی

به خدمت حسین پناهی


1
اولا همگنان همسان خود را نباید با توده مردم عوضی گرفت.

2
ثانیا ایده ئولوژی (اخلاق و رفتار و پندار و افکار) حاکم،
ایده ئولوژی طبقه حاکمه است
که در طول زمان
توسط روشنفکران طبقه حاکمه
بسان شوکران شیرین تر از انگبین
بر حلق خلق زمین ریخته شده و ریخته می شود.

نمیشه برگشت و آغاز خوبی داشت
اما میشه تغیر مسیر داد و پایان خوبی داشت.
 حریف


1
ایراد اصلی ضرب المثل ها انتزاعیت آنها ست.

2
چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای هستی در ضرب المثل ها
به صورت مطلق طرح می شوند و حل می شوند.

3
در حالیکه هیچکدام از آنها مطلق نیستند،
بلکه دیالک تیکی از نسبی و مطلق اند.

4
آغاز مطلق وجود ندارد.
هر آغازی فی نفسه آغازی ماقبل خود دارد.

5
هر تجدید نظر مثبت و یا منفی ئی
برگشتی است برای شروع از نو.

6
بهتر آن است که مشخص بیندیشیم ومشخص سخن گوییم.


سرچشمه اندیشه (آگاهی) کار است.

1
چون در روند کار و به برکت کار است که
آدمی شروع به تفکر می کند.

2
به قول حکیم روانشناس آلمانی
پروفسور کلاوس هولتس کامپ
هر تبری که دهقان بر تنه درخت فرود می آورد،
سیلی از سیگنال های حسی راجع به خشکی و تری تنه، درستی و نادرستی اندازه دسته تبر
تیزی و کندی تیغه تبر
و حتی راجع به صحت و سقم پیشتصورات خود دهقان
راجع به درخت و تبر و تنهه و تیغه و دسته تبر
به کارگاه مغز ارسال می شوند.

3
تفکر و نتیجه نهائی آن (اندیشه)
نتیجه حلاجی این سیگنال های حسی است.

4
بهشت اما دوزخ به تمام معنی است.
چون محل علافی است و نه جای کار مادی و فکری.

5
به همین دلیل حوا و آدم نمی توانند متفکر باشند،
چه رسد به آگاه.

ای همدل غافل
ای خوشخیال سرخوش دولت آباد،

خلایق با توضیحات مفصل حتی
حرف همدیگر را نمی فهمند
چه رسد به اشاراتی.

اگر شک داشتی پای منبر سید علی بیمار احوال بنشین
و ببین که برای ذکر ساده ترین عندیشه  به همدلان
ساعت ها زور می زند.

شیوه تفکر شما و نه فقط شما
هم اسکولاستیکی است و هم سوبژکتیویستی.

1
شیوه تفکر خدا در قرآن کریم هم سوبژکتیویستی است.

2
شما به عوض پرداختن به موضوع شناخت
ـ در اینجا تحت ستم قرار داشتن زنان ـ
به در و دیوار می زنید.

3
در دیالک تیک اوبژکت شناخت (تحت ستم بودن زنان. در اینجا)  و سوبژکت شناخت (سیمون از دیوار و حزب فلان از در و پنجره)
نقش تعیین کننده از آن اوبژکت شناخت است

4
چون محتوای شناخت نه در حسن و حسین و سیمین و حشمت
بلکه در خود موضوع شناخت است.

5
بهتر است که به خود موضوع بپردازیم
اگر در صدد کشف حقیقت عینی هستیم.

6
سوبژکتیویسم همین است:
من به آن باور دارم ـ تو به این ـ حسن به چیز دیگر.

7
مذهب فرمی از شعور است.

8
مذهب شعور وارونه و پا در هوا ست.

9
شعور، تعیین کننده ی وجود نیست.

10
خود مذهب به عنوان شعور، انعکاس وجود است.

11
ستم بر زنان در وهله نخست همان شالوده اقتصادی و اجتماعی را دارد که خود مذهب داشته است.

12
جهان بینی شما ایدئالیستی است.

13
چون شما وجود را (ستم بر زنان را) ناشی از روح و یا شعور (مذهب) می پندارید.

14
این همان جهان بینی آخوند ها ست
شاید هم بد تر از آن باشد.

15
سوبژکتیویسم هم  همان طرز «تفکر» مذهبی است.

16
آخوندیسم هم راه حل همه مسائل اجتماعی را در ایمان به این خرافه و آن جفنگ می داند.

17
شما خیال می کنید که اگر مذهب از بین برود،
ستم بر زنان اتمام می پذیرد.

18
از این خبرها نیست.

19
ستم بر زنان ریشه های طبقاتی و فرماسیونی دارد.


یقین به درد بخور را قاعدتا باید در خود شرایط جست
و نه در ته دل تنهای خویشتن.


باید در دیالک تیک شرایط اوبژکتیو (عینی) و شرایط سوبژکتیف
جست.
مثال:
یقین مربوط به تبدیل بیضه به جوجه را
باید در وجود بیضه و در خوابیدن مرغ و یا خروس روی آن و یا در ایجاد  شرایط دمائی لازم برای رشد نطفه در بیضه و تبدیل قانونمند آن به جوجه جست.
نه در عالم آرزو های خویش

کدام نگاه؟
درک ماتریالیستی تاریخ که انگلس نمایندگی می کند؟
ضمنا به عوض ردیف کردن نام یک سری بیسواد هپی لی هپو از قبیل سیمون و حسن و حسین و جنبش 68 و غیره
خودتان ستم بر زنان را مستقلا تحلیل کنید.
تا ببینیم نتیجه تحلیل شما چیست

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر