۱۳۹۴ آبان ۸, جمعه

دیالک تیک شبانتاریا و ژیگولتاریا در کشور عه هورا (15)


ویرایش و تحلیل از
ربابه نون

آخر از همه،
پس از سرکوب و قربانی شدن حزب توده بوسیله جنایتکاران اسلامی،
غربال تاریخ کار خودش را می کند،
با این جریاناتی که توان تعیین سرنوشت خویش را ندارند
و می خواهند برای تاریخ تعیین تکلیف نمایند،
 در واقع آرزو دارند،
همانند رفتن ملا و مردم احمق به بهشت خدائی،
سایر بازماندگان این جریان نیز به سه دسته بر طبق همان حرکت پاندول تقسیم شدند:

·        اگر کسی از این فرمولبندی تق و لق و بی سر و ته سر در آورد، علامه دهر محسوب می شود.
·        طرز تبیین ژیگولتر دوم به طرز تبیین قرآن کریم شباهت غریبی دارد.
·        ما باید سعی کنیم، از این جمله شلم شوربا معنائی استخراج کنیم تا بتوانیم راجع بدان ابراز نظر کنیم:

1
آخر از همه،
پس از سرکوب و قربانی شدن حزب توده بوسیله جنایتکاران اسلامی،  
غربال تاریخ کار خودش را می کند  

·        منظور از مفهوم «غربال تاریخ» چیست؟
·        جبر تاریخ؟

·        اگر چنین است، این جفنگ ژیگولتر به چه معنی است؟

2
آخر از همه،
پس از سرکوب و قربانی شدن حزب توده بوسیله جنایتکاران اسلامی،  
غربال تاریخ کار خودش را می کند  

·        معنی تحت اللفظی:
·        پس از سرکوب و کشتار حزب توده توسط ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی، جبر تاریخ وارد کار می شود.

·        ژیگولتر دوم با صراحت تام و تمام از «آخر از همه» وارد عمل شدن جبر تاریخ دم می زند.

·        این به چه معنی است؟   

3
آخر از همه،
پس از سرکوب و قربانی شدن حزب توده بوسیله جنایتکاران اسلامی،  
غربال تاریخ کار خودش را می کند  

·        می توان گفت که ژیگولتر دوم ـ خواه آگاهانه و خواه بطور دیمی و خودپو ـ دیالک تیک سوبژکتیو ـ اوبژکتیو  را به شکل دیالک تیک جنایتکاران اسلامی ـ غربال تاریخ بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده را از آن سوبژکتیو (جنایتکاران اسلامی) می داند.

·        این سمتگیری نظری ژیگولتر دوم به چه معنی است؟  

4
·        این اولا بدان معنی است که سوبژکتیو بر اوبژکتیو تقدم دارد.
·        به عبارت دقیقتر، روح بر ماده، شعور بر وجود، جنایتکاران اسلامی بر شرایط عینی تقدم دارد.

·        این اولا به معنی داشتن جهان بینی ایدئالیستی است.
·        این ثانیا به معنی نمایندگی درک ایدئالیستی تاریخ است.
·        این مخالفت آشکار با جهان بینی پرولتاریا و با کشف بسیار مهم مارکس، موسوم به تز «درک ماتریالیستی تاریخ» است.   

5
·        جنایکاران اسلامی کذائی خود محصول سطح توسعه نیروهای مولده اند که در رابطه دیالک تیکی با مناسبات تولیدی قرار دارند.
·        شرایط اوبژکتیو و یا عینی تعیین کننده شرایط و عوامل سوبژکتیو است و نه برعکس.
·        زیربنای اقتصادی جامعه است، مناسبات تولیدی حاکم است که روبنای ایده ئولوژیکی را تعیین می کند و نه برعکس.

·        روبنای ایده ئولوژیکی ثانوی است.
·        روبنای ایده ئولوژیکی (که جنایتکاران اسلامی (؟) جزو آن اند) ـ در تحلیل نهائی ـ توسط مناسبات تولیدی (ساختار اقتصادی) جامعه تعیین می شود.
·        به زبان علمی، در دیالک تیک طبقه حاکمه ـ هیئت حاکمه، نقش تعیین کننده از آن طبقه حاکمه است و نه برعکس.
·        هیئت حاکمه اگر جزو طبقه حاکمه نباشد، مأمور صرف طبقه حاکمه است.
·        نماینده ایده ئولوژیکی طبقه حاکمه است.
·        مدافع منافع استراتژیکی طبقه حاکمه است.

·        حتی لنین خود را با صراحت تمام مأمور و نماینده طبقه کارگر می داند.   

6

آخر از همه،
پس از سرکوب و قربانی شدن حزب توده بوسیله جنایتکاران اسلامی،  
غربال تاریخ کار خودش را می کند  

·        به زعم ژیگولتر دوم خیلی خیلی انقلابی، شرایط عینی جامعه (غربال تاریخ) آخر سر، وقتی که هیئت حاکمه حزب طبقه کارگر را به مسلخ برد، وارد عرصه می شود.

·        آدم باید از مرحله خیلی پرت باشد تا جفنگ هائی از این دست سر هم بندی کند و تحویل نوچه های کر و کور و الکن دهد.

·        قبل از صدور فتوا توسط جلاد جماران، مهندس مهدی بازرگان و دیگر نمایندگان فئودالیسم و کاپیتالیسم به انحای مختلف، آژیر  «خطر کمونیسم» را در جماران به صدا در می آوردند.
·        ما اعلامیه نهضت آزادی را پس از بازداشت سران حزب توده و کادرهای انقلابی آن منتشر کرده ایم.

·        در این اعلامیه مملو از آیات الهی، بازداشت و اعدام پیران و جوانان پرولتاریا مورد حمایت بی شرمانه و قاطعانه قرار می گیرد.

7
·        این طبقه حاکمه است که برای هیئت حاکمه تعیین تکلیف می کند و نه برعکس.
·        این هیئت حاکمه است که آخر سر وارد عمل می شود و نه طبقه حاکمه.
·        دلیل این وارونه بینی ژیگولتر دوم، این است که طبقه حاکمه از جنس اجنه است و نامرئی است.
·        اگرچه نقش تعیین کننده از آن آن است.

·        کسی در شکنجه گاه ها، بیدادگاه ها و میدان های تیر و اعدام رد پائی از اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی و بورژوازی نمی بیند.
·        کارهای کثیف را چه بسا فرزندان قربانیان مظلوم انجام می دهند.

8
آخر از همه، پس از سرکوب و قربانی شدن حزب توده بوسیله جنایتکاران اسلامی،  غربال تاریخ کار خودش را می کند،
با این جریاناتی که توان تعیین سرنوشت خویش را ندارند و می خواهند برای تاریخ تعیین تکلیف نمایند

·        معنی تحت اللفظی:
·        پس از امحای تشکیلات حزب توده و اعدام 99 درصد رهبری و کادرهای برجسته آن، غربال تاریخ با حزب توده «کار خودش را می کند.»

·        وقتی کسی روی کله خالی از مغزش راه برود، به همین روز می افتد:
·        این غربال تاریخ نیست که «تکلیف بدنه حزب توده را تعیین می کند.»
·        بلکه این اندام بی سر و سپاه بی سردار حزب توده است که   سرگیجه می گیرد و سرگردان می ماند.

·        وقتی کسی کمترین خبری از اسلوب دیالک تیکی ـ ماتریالیستی نداشته باشد، به هیچ طریق و ترفندی نمی تواند به حل مسئله ای نایل آید:

9
·        برای توضیح تشتت و تفرقه در بدنه حزب توده، باید دیالک تیک شخصیت و توده را به شکل دیالک تیک کمیته مرکزی  و تشکیلات بسط و تعمیم داد.
·        اگر حزب توده فراست درخور می داشت، شخصیت های متنفذ و مؤمن و کاریسماتیک خود را پیشاپیش به خارج می فرستاد تا در صورت رفتن به زیر ضربه، بدنه حزب بی سر نماند.
·        چنین شخصیت های مؤمن و آهنین در حزب توده کم نبوده اند:
·        به عنوان مثال افراد زیر می توانستند حفظ شوند:
·        جوانشیر، مهرگان، محمد علی شهبازی، نیک آیین، کسرائی، آریان پور و الی آخر.  

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر