پروفسور دکتر هورست هولتسر
فصل هشتم
علوم اجتماعی / جامعه شناسی
برگردان شین میم شین
فصل هشتم
بخش پنجم
ایده ئولوژیزه کردن کاپیتالیسم
ماکس وبر
پیشکش
به
عبدالحسین نوشین
(1285 ـ 1350)
25
·
به قول لنین، حزب سوسیال ـ دموکرات
آلمان به سازمانی به شرح زیر بدل شده است:
الف
·
«سازمانی که در مرکز خود، اوپورتونیسم را
تحمل می کند.
ب
·
اوپورتونیسمی که در دوره «صلح
آمیز» چندین ده ساله بطور روز افزونی اشاعه یافته است.
ت
·
اوپورتونیسمی که در خفا شکوفا گشته
است.
پ
·
اوپورتونیسمی که خود را با کارگران
انقلابی دمساز کرده است.
ث
·
اوپورتوینسمی که ترمینولوژی (واژه
ها و اصطلاحات) کارگران را لغلغه کرده است.
ج
·
اوپورتونیسمی که از هر مرزبندی
اصولی روشن، شانه خالی کرده است.»
·
(ولادیمیر لنین، «کلیات»، جلد 21، ص 96)
26
کلارا ستکین (1857 ـ 1933)
سیاستمدار سوسیالیست آلمان و مدافع حقوق زنان
نماینده فراکسیون انقلابی ـ مارکسیستی در حزب سوسیال ـ
دموکرات آلمان
جزو منشعبین از حزب سوسیال ـ دموکرات آلمان و عضو گروه
اسپارتاکوس (1917)
عضور کمیته مرکزی حزب کمونیست آلمان
رئیس مسن مجلس آلمان (1932)
از مؤسسان بین الملل دوم جنبش سوسیالیستی کارگری
از مبتکران روز بین المللی زن
عضو هیئت اجرائیه بین الملل کمونیستی
عضور کمیته مرکزی حزب کمونیست آلمان
آثار:
زنان کارگر و مسئله زنان در حال حاضر (1889)
دانشجو و زن (1889)
مسئله حق انتخابات زنان (1907)
روزا لوکزمبورگ و کلارا ستکین (1919)
یادمان هائی از لنین (1929)
سخنرانی ها و نوشته های منتخب سه جلدی (1957 ـ 1960)
می خواهم آنجا برزمم که زندگی هست (مجموعه سخنرانی ها و
نوشته ها) (1955)
·
کلارا ستکین، روزا لوکزمبورگ، کارل
لیبکنشت، لده بور و فرانتس مرینگ بطرزی جدی از تسلیم گشتن به دولت بورژوائی و به
طرح های سیاسی ـ اجتماعی اش که تحت عنوان رفرم اجتماعی جا زده می شدند، اخطار می
دادند.
27
·
دریغا، جنبش کارگری آلمان که در
مارس 1913 در تظاهرات بزرگ بر ضد میلیتاریسم (نظامیگری) برخاسته بود، از سوی رهبری
اوپورتونیستی سازمان های خویش، مورد خیانت قرار گرفت.
28
·
علیرغم تضادهای درونی جنبش کارگری
که بیشک کم اهمیت نبودند، علیرغم قوت سازمانی و آمادگی بی تردید طبقه کارگر به
مبارزه، سرمایه داری آلمان یعنی بورژوازی به فرود آوردن ضربه مضاعفی نایل می آید:
الف
·
بورژوازی می تواند هم قوای «حامل
دولت» را و هم سازمان های جنبش کارگری را به خدمه جنگ و به دستیاران و مددکاران
عملیات نظامی در راه رقابت بر سر بازار و مواد خام مبدل سازد.
ب
·
بورژوازی کاپیتالیستی آلمان می
تواند در پایان جنگ، علیرغم شکست از متحدین بریتانیائی ـ فرانسوی ـ امریکائی به
کامیابی های مهمی دست یابد:
1
·
بورژوازی کاپیتالیستی آلمان اولا می
تواند با «حمایت» جنبش کارگری به از بین بردن بقایای حاکمیت سلطنت مطلقه و
بناپارتیستی نایل آید که سدی در راه رونق سرمایه داری بوده اند.
2
·
ثانیا می تواند حزب سوسیال ـ
دموکرات آلمان را تحت شرایط وام جنگ در سال 1917 دچار انشعاب سازد، انشعابی که از سوئی
انعکاس نارضایتی جنبش کارگری از حزب بوده است، ولی از سوی دیگر، موضعگیری
اوپورتونیستی را هم در داخل حزب سوسیال ـ دموکرات آلمان و هم در حزب سوسیال ـ
دموکرات مستقل آلمان به طرز ماندگاری تقویت می کند:
·
این به معنی پایان دادن به جنگ،
ضمن حفظ فرم کاپیتالیستی جامعه بوده است.
·
این امر به تزلزل و تردید عمیق در جنبش
کارگری منجر می شود.
·
قبل از همه به این دلیل که جنبش کارگری
در مبارازت اعتصابی (ضد میلیتاریستی) بزرگی در سال های (1917 ـ 1918) نشان داده
است که آشکارا آماده انتخاب راه سیاسی دیگری است، راهی که انقلاب سوسیالیستی اکتبر
در پیش گرفته است.
3
·
بورژوازی کاپیتالیستی ثالثا می
تواند حزب سوسیال ـ دموکرات آلمان و هم حزب سوسیال ـ دموکرات مستقل آلمان را به رژیم
پارلمانتاریستی بورژوائی گره بزند که تحت سیاست ماکس فون بادن تسلیم قطعی مخالفان
جنگ را فراهم می آورد.
4
·
بورژوازی کاپیتالیستی رابعا می
تواند به مقابله با جنبش کارگری پردازد که در جنگ، سنگین ترین صدمات فیزیکی (جسمی)
و سیاسی را تحمل کرده بود.
·
یکی از علل ضعف جنبش کارگری در
مبارزات اجتماعی پس از جنگ نیز این صدمات
بوده اند و علیرغم جانفشانی های تاریخی گروه اسپارتاکوس (از سال 1916) و حزب کمونیست
آلمان (کا. پ. د) (تأسیس یافته در نقطه
عطف سال های 1918 ـ 1919) تلاش های زحمتکشان انقلابی در جهت تبدیل آلمان به دموکراسی
سوسیالیستی شکست خورده است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر