۱۳۹۴ مهر ۳۰, پنجشنبه

دیالک تیک شبانتاریا و ژیگولتاریا در کشور عه هورا (10)


ویرایش و تحلیل از
ربابه نون

ژیگولتر دوم

اشتباه (؟) و قمار تاریخی حزب توده اخرین اثر تزلزل، مزدوری، خودفروشی 
و مردم فروشی اش بود که با ماهیت طبقاتی حزب توده انطباق داشت.

·        به این نوع هارت و پورت ها و پرت و پلا ها می گویند «تحلیل»  ژیگولتریستی.
·        ردیف کردن مشتی ادعای سوبژکتیو توخالی از جنس فحش خواهر و مادر و جا زدن آن به عنوان تحلیل و چه بسا به عنوان تحلیل مارکسیستی.
·        این معنائی جز ریختن بی پروای آبروی مارکسیسم ندارد که کسب و کار شبانه روزی شبانتاریا و ژیگولتاریا ست.

1
اشتباه و قمار تاریخی به عنوان آخرین اثر تزلزل و مزدوری و خود فروشی و مردم فروشی

·        هر کدام از این صفات قبیحه که ژیگولتر دوم با دهانی کف کرده به حزب توده نسبت می دهد، می تواند علت و یا حتی علل مختلف و متفاوتی داشته باشد:

2
تزلزل  
·        تزلزل به معنی سست گشتن است.
·        منظور حریف احتمالا دو دلی و تردید است.

·        دلیل تزلزل ـ قبل از همه ـ دلیلی عینی (اوبژکتیو) و طبقاتی است.

·        کسی و یا حزبی که نماینده مثلا خرده بورژوازی باشد، سنگر سیاسی روشنی ندارد.
·        چنین کسی و یا حزبی با حسرت به بورژوازی می نگرد و با نفرت به پرولتاریا.
·        دلیل این دیالک تیک حسرت و نفرت، در جایگاه اجتماعی خرده بورژوازی است:

الف
·        حسرت او و یا آن به بورژوازی از آن رو ست که آرزوی ارتقای طبقاتی و نیل به جایگاه اجتماعی بورژوازی را در دل دارد.

ب
·        نفرت او و یا آن به پرولتاریا از این رو ست که او از سقوط اجتماعی خویش و تبدیل گشتن به پرولتاریا دلهره و واهمه و هراس دارد.

3
·        ما در رهبری حزب توده از این دیالک تیک حسرت و نفرت ذره ای حتی ندیده ایم.
·        اگر تزلزلی (دو دلی و تردید)  در حزب توده وجود داشته باشد، باید دلیل سوبژکتیو داشته باشد.
·        مثلا به دلیل فقر فلسفه (مارکس) باشد.   

4
 
·        سؤال این است که حریف چه دلیل اوبژکتیو و یا سوبژکتیو برای تزلزل (دو دلی و تردید) حزب توده دارد؟

5
مزدوری  

·        مزدوری به معنی مزد گرفتن از کسی و یا مرجعی برای انجام کاری به نفع او ست.
·        اگر حزب توده مزدور بوده، مزدور چه کسی و یا چه مرجعی بوده است؟
·        این ادعای مبتنی بر تهمت ژیگولتر دوم با ادعای قبلی او در تناقض منطقی آشکار قرار می گیرد:

6
 حزب توده همیشه مانند پاندول ساعت و بسیار بدتر،
همیشه درمیان طبقات متضاد در نوسان بوده است.

·        اگر به فرض حزب توده مزدور کسی و یا مرجعی بوده، نوسان کذائی میان طبقات اجتماعی متضاد، چگونه می تواند با مزدروی حزبی به کسی و یا مرجعی سازگار باشد؟
·        مزدور در این صورت باید در آن واحد از همه طبقات اجتماعی متضاد مزد بگیرد.

·        ژیگولتر دوم از توان تفکر بکلی محروم است.
·        چون پیش شرط مزدوری حزبی، نه نوسان آن میان طبقات اجتماعی متضاد، بلکه جانبداری بی چون و چرای آن از مرجع مربوطه خواهد بود.
·        حتی به مراتب دقیقتر، وابستگی کورکورانه آن به مرجع مربوطه خواهد بود.

·        پراتیک حزب توده اتفاقا نافی این اتهام بی شرمانه، ولی دیر آشنا ست.

·        حزب توده تحت رهبری کیانوری، بر خلاف توهم ژیگولتر دوم، نسبت به همه هشدارهای حزب کمونیست شوروی و احتمالا دیگر حزاب برادر بی اعتنا بوده است و راهی را طی کرده است که بنظرش درست ترین راه ها بوده است.

·        کدام مزدوری می تواند کله شقی ها و سرسختی هائی از این قبیل از خود نشان دهد؟  

7
خود فروشی

·        وقتی از بی شرمی ژیگولتاریا سخن می رود، منظور همین است.
·        ژیگولتر دوم پاک ترین و پارساترین حزب توده های مولد و زحمتکش را به صفت خود فروشی متصف می کند، بی آنکه قطره ای عرق شرم بر جبینش بنشیند.

·        شرم کردن خصیصه و خصلتی انقلابی است.

·        خصیصه و خصلتی که شبانتاریا و ژیگولتاریا فاقد آنند.

·        حزب توده مرتکب خطاهای خطیری شده است، که باید بررسی و ریشه یابی شوند.

·        ولی ارتکاب خطا از سوی هر کس را به هیچ ترفندی نمی توان دلیل بر مزدوری و خودفروشی و غیره آن جا زد.

8
·        یکی از دلایل جدی ارتکاب خطا، که هر کس و همه کس هر روزه مرتکب می شوند، خریت است.
·        علت سوبژکتیو خریت، بیگانگی با خرد است.
·        به قول کارل مارکس، «فقر فلسفه» است.

·        اگر قرار بر این باشد که فقر فلسفه را دلیل بر مزدوری و خودفروشی و مردم فروشی بدانیم، ژیگولتر دوم و حواریونش را باید در مقدم ترین صف مزدوران و خودفروشان و مردم فروشان قرار دهیم.
·        چون بی شرمی، خود نشانه بی خردی و حتی خردستیزی است.

9
 مردم فروشی

·        مفهوم مردم فروشی ـ فی نفسه ـ به چه معنی است و به چه دلیلی می توان حزب توده مظلوم و ستمدیده را مردم فروش قلمداد کرد؟

·        مردم فروشی به معنی کالا واره قلمداد کردن مردم است.
·        چون مردم را و هر چیز دیگر را فقط زمانی می توان فروخت که آن اوبژکت واره، کالا واره، چیز واره باشد.

·        توده مردم اما سوبژکت اصلی تاریخ است.
·        وقتی ژیگولتری از خرید و فروش خلق دم می زند، عملا دست خود را رو می کند.
·        او توده مردم را سلب آدمیت می کند، سلب سوبژکتیویته می کند.
·        شیئیت می بخشد.

·        یکی از وجوه  مشترک اصلی شبانتاریا و ژیگولتاریا همین رمه و گله تصور کردن مردم است.

·        رمه و گله ای که شبانی به نام استالین و یا تروتسکی دارد.
·        تفاوت بینشی آندو، نه در رمه و گله تصور کردن سوبژکت تاریخ (توده مردم)، بلکه در تعیین هویت متفاوت برای شبان است.

ادامه دارد.

۲ نظر:

  1. بیخردی مرض درمان ناپذیریاست

    پاسخحذف
  2. ممنون.
    بی خردی را می توان درمان کرد.
    غلبه بر خردستیزی مسئله روزگار تهوع انگیز ما ست.

    پاسخحذف