۱۳۹۴ آبان ۴, دوشنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (375)


پروفسور دکتر هورست هولتسر
فصل هشتم
علوم اجتماعی / جامعه شناسی
برگردان شین میم شین
فصل هشتم
بخش پنجم
ایده ئولوژیزه کردن کاپیتالیسم
ماکس وبر

پیشکش
 به
 عبدالحسین نوشین 
(1285 ـ 1350)

46
·        ماکس وبر، سوسیالیسم را به معنی عقبگرد می داند.
·        چون سوسیالیسم به معنی از بین رفتن «محاسبه پول و سرمایه» است که شاخص کاپیتالیسم و مهمترین نتیجه نهائی «راسیونالیته قابل محاسبه»  است.
·        ماکس وبر به همین دلیل ادعا می کند که در سوسیالیسم، «ایراسیونالیته بنیادی و اجتناب ناپذیر اقتصاد» دوباره برقرار می شود که سرچشمه همه معضلات اجتماعی هر سوسیالیسم است.»
·        (ماکس وبر، «مقولات سوسیولوژیکی اساسی»، ص 79 )  

47
·        غلبه محاسبه «راسیونال» بر هرج و مرج تماماقتصادی کاپیتالیسم مورد نظر ماکس وبر، بی کمترین تردید مسخره و مضحک است.

·        سؤال این است که ماکس وبر، روند راسیونالیزاسیون غربی و تشکیل اقتصاد کاپیتالیستی، دولت مدرن و حقوق فرمال غربی را در روند این راسیونالیزاسیون اجتماعی چگونه توضیح می دهد؟

48
·        ماکس وبر می کوشد تا آن را در نکات پنجگانه ی زیر توضیح دهد:  

الف
·        او میان راسیونالیزاسیون اجتماعی و فرهنگی تفاوت قایل می شود.  

ب
·        او راسیونالیزاسیون فرهنگی را به تشکیل جهانتصویرها، فرم های اقتصادی، فنی و حقوقی از سوئی و پیشبرد توانائی های فردی در زیست عملی ـ راسیونال از سوی دیگر نسبت می دهد.  

ت
·        او راسیونالیزاسیون فرهنگی را بر راسیونالیزاسیون اجتماعی مقدم می داند و بدان نقش «رهنما» قایل می شود.   

پ
·        او بر «تبدیل عملی» فراورده های راسیونالیزاسیون فرهنگی به اقدامات اجتماعی ـ نهادی تأکید می ورزد.
·        بنظر او تعیین کننده ی کیفیت اقدامات اجتماعی ـ نهادی، فراورده های راسیونالیزاسیون فرهنگی اند و میان آندو رابطه علی (علت و معلولی) برقرار است.
·        جالب است که فرم های علمی و فنی در چارچوب توضیحی  ماکس وبر تا درجه چیزهای جنبی و فرعی تنزل می یابند.
·        (گیدنز، «کاپیتالیسم و تئوری اجتماعی مدرن»، ص 119)

ث
·        ماکس وبر، تشکیل و تبدیل فراورده های راسیونالیزاسیون فرهنگی را از طریق عمل فردی میسر می داند که توسط حقایق امور انتزاعی و توخالی هدایت می شوند و «شیوه های رفتار و سیستم های راسیونال، کار آمدتر از بقیه اند.»
·        (یوناس، «تاریخ جامعه شناسی»، جلد 1، ص 210)

49
·        آن سان که از سوئی حاوی «دینامیک درونی خویش» است و از سوی دیگر «سیطره» راسیونالیزاسیون فرهنگی است.
·        اگرچه حامل آن عمل فردی است.      

50
·        ارزیابی دقیق «عمل فردی» مورد نظر ماکس وبر اما مبهم می ماند.
·        چون «عمل فردی» هم فراورده راسیونالیزاسیون قلمداد می شود و هم حامل آن.
·        مسئله ای که ماکس وبر را به حل دیالک تیکی قضیه سوق نداده است.   

51
·        تجزیه و تحلیل ماکس وبر از کاپیتالیسم (نظام سرمایه داری) به صورت زیر صورت می گیرد:    

·        از آنجا که در قاموس ماکس وبر، اولا راسیونالیزاسیون اجتماعی (که در تمییز اقتصاد کاپیتالیستی و در تمییز دولت مدرن به نقطه اوج استکمالی خود می رسد)، عبارت است از «تبدیل فراورده های راسیونالیزاسیون فرهنگی به اقدامات نهادی، ثانیا رونق و شکوفائی راسیونالیزاسیون فرهنگی (اگر هم بواسطه عمل فردی)  به دلیل دینامیک درونی خویش است»، او نمی تواند «اقتصاد کاپیتالیستی» و «دولت مدرن» را به مثابه مناسبات تولیدی و مناسبات قدرت وابسته بدان درک کند که برای توسعه و فرم یابی «ظرفیت راسیونالیزاسیون»، همواره چارچوب اجتماعی ـ مشخص لازم را پدید می آورند.

·        (فراورده های فرهنگی بزعم ماکس وبر، عبارتند از جهانتصویرها، راسیونالیته قابل محاسبه ی هدف، اتیک اقتصادی پروتستانی ـ ریاضتی، حقوق فرمال، انضباط حرفه ای.)    

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر