۱۳۹۴ آبان ۷, پنجشنبه

سیری در شعری از نصرت رحمانی (11)


نصرت رحمانی
(۱۳۰۸ -  ۱۳۷۹)

ویرایش و تحلیل از
میم حجری

تابید، سوخت فضا را نگاه ها
بر هم رسید
در هم خزید
در سینه، عشق های سوخته فریاد می کشید:
« ای یأس، ای امید

·        معنی تحت اللفظی:
·        نگاه های افراد به تابش در آمدند، فضا را به آتش کشیدند.
·        بعد بر یکدیگر اصابت کردند و در هم خزیدند.
·        عشق های بر باد رفته در سینه ها فریاد می کشیدند:
·        «ای یأس، ای امید»  

1
تابید، سوخت فضا را نگاه ها
بر هم رسید
در هم خزید
در سینه، عشق های سوخته فریاد می کشید:
« ای یأس، ای امید

·        شاعر در این بند شعر، واکنش افراد را نسبت به افتادن سکه بر جوی پر لجن، شاعرانه تصور و تصویر می کند:
·        نگاه ها خط سیر سکه را دنبال می کنند و پس از سقوط سکه در جوی پر لجن به همدیگر دوخته می شوند و در همدیگر ذوب می شوند.
·        آنگاه عشق های سوخته فریاد می کشند، فریادی که به دوئالیسم یأس و امید سرشته است.

2
آسیمه سر، به سوی «سکه» تاختیم
از مرز هست و نیست
تا جوی پر لجن
با هم شتافتیم
آنگه، نگاه را به تن سکه بافتیم.

·        معنی تحت اللفظی:
·        سراسیمه به سوی سکه دویدیم.
·        نفس نفس زنان خود را به جوی پر لجن رساندیم.
·        به سکه چشم دوختیم.  

·        تصورات و تصاویر  این بند شعر نیز غول آسا هستند:

3

·        شاعر نگاه را به نخ پشمی و یا کاموا تشبیه می کند و سکه را به بالا تنه موجود زنده ای.

·        شاعر نگریستن به سکه را به بافتن بافتنی بر تن سکه تصور و تصویر می کند.
·        این تصور و تخیل، فوق العاده زیبا ست.
·        مفهوم «چشم دوختن» به چیزی منبع تشکیل این تصویر در ذهن شاعر باید باشد.
·        شاعر این مفهوم دیر آشنا را خلاقانه توسعه می دهد:
·        آن سان که نخ نگاه، چشم را به سکه پیوند می دهد:
·        می توان گفت که شاعر، دیالک تیک سوبژکت ـ وسیله ـ اوبژکت را به شکل دیالک تیک چشم ـ نخ نگاه ـ تن سکه بسط و تعمیم می دهد.
·        نخ نگاه پل پیوند میان چشم و سکه می شود.
·        سکه بدین طریق دیده می شود.  

4
پروانه ی مسین
آیینه وار، بر پا نشسته بود، در پهنه ی لجن
و هر دو روی آن
خط بود
خطی به سوی پوچ، خطی به مرز هیچ

·        معنی تحت اللفظی:
·        پروانه سکه درپهنه لجن چمباتمه زده بود و هر دو طرف آن خط بود:  

الف
·        خطی به سوی پوچی

ب
·        خط دیگر به سوی هیچی  

5

·        اکنون از گرایش شاعر به نیهلیسم (پوچی گرائی) پرده برمی افتد:
·        نیهلیسم به سمتگیری ئی اطلاق می شود، که منکر هر نوع نظام وجودی، معرفتی، جهانی و اجتماعی است.
·        نیهلیسم در طول تاریخ معانی مختلفی به شرح زیر داشته است:

1
نیهلیسم به معنی انکار معنای زندگی
 ـ چه به معنی وسیع کلمه و چه به معنی محدود کلمه ـ
بوده است.

2
نیهلیسم به معنی انکار معنای تاریخ جهان

3
نیهلیسم به معنی انکار قابل شناسائی بودن واقعیت عینی

4
نیهلیسم به معنی انکار پای بندی ها، ارزش ها و هنجارهای اخلاقی

·        اینجا ما با انکار مذهب، جهان بینی، تعالیم فلسفی و سیاسی که نشاندهنده راه راست می توانند باشند و نتیجتا، با انکار هر کوشش و تلاش مسئولانه، با اسکپتیسیسم معرفتی ـ نظری (تردیدگرائی معرفتی ـ نظری)،  با اعتراض و پرخاش و با رد ارزش ها و هنجارهای اجتماعی سر و کار داریم که می تواند به اخلاق ستیزی، لاابالیگیری و بی بند و باری منتهی شود 


·        پروفسور دکتر وینفرید شرودر کتاب ارزشمندی تحت عنوان «نیهلیسم اخلاقی از سوفیست ها تا نیچه» (2005) نوشته است که ما ترجمه و انتشار آن را تحت عنوان «نیهلیسم اخلاقی» آغاز کرده ایم. 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر