۱۳۹۴ اردیبهشت ۲۸, دوشنبه

اُتاق های خاموش


اُتاق های خاموش

محمد زهری

از مجموعه برای هر ستاره

(تهران ـ فروردین ۱۳۴۰)
با سپاس بیکران از
مسعود

·        اُتاق روبرو خاموش و تاریک است
·        فقط در آن، گُل یک آتش سیگار می سوزد
·        و با آن، شمع یک پندار می سوزد
·        ـ نشان روشنِ همسایهٔ اندیشمندِ ساکتِ بیدار ـ

·        هزاران خشت روی خشت، بالا می رود با فکر
·        که باروی پناه تازهٔ آزار های کهنه ای باشد
·        خیال از دانه رویانَد، درخت نور
·        که در آن، آشیانِ مرغکانِ خسته ای باشد

·        اتاق خانهٔ من نیز تاریک است
·        فقط در آن، گُلِ یک آتش سیگار می سوزد
·        و با آن، شمع یک پندار می سوزد
·        ـ نشان من که می اندیشم اندر آن ـ

·        من اینجا سخت در کارِ درختِ نور و بارویِ پناه تازه ای هستم
·        که با آن خویش را و دیگران را روشنی بخشم،
·        ولی تا من در اینجا، او در آنجا
·        و من تنها و او تنها ست،
·        نه، باروی پناه تازه ای بنیاد خواهد شد
·        نه، خواهد رُست در خاکی درخت نور

·        اتاق روبرو، خاموش خواهد ماند
·        به مانند اتاق مانده در تاریکی من
·        فقط در آن، گل یک آتش سیگار خواهد سوخت
·        و با آن، شمع یک پندار خواهد سوخت

پایان

ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر