۱۳۹۴ خرداد ۱۰, یکشنبه

دموکراسی؟ سخن از کدامین دموکراسی است؟ (10)


ولادیمیرو گیاچی
 برگردان  یدالله سلطانپور

بخش سوم
 بازار بر ضد دموکراسی:
گلوبالیزاسیون و یورش بر خود مختاری دولت

 انریکو برلینگوئر (1922 ـ 1984)
دبیر کل حزب کمونیست ایتالیا (1972 ـ 1984)
از سران سرشناس کمونیسم اروپائی

·        باید یادآور شد، که دعوت به نظم و انضباط که دموکراسی های غربی در دهه های بعد، بوسیله کمیسیون سه جانبه، با دقت تمام طراحی می کنند و به مورد اجرا می گذارند، در همان سال هائی صورت می گیرد، که انریکو برلینگوئر (رهبر حزب کمونیست ایتالیا، از نمایندگان کمونیسم «اروپائی») «دموکراسی را به عنوان ارزشی جهانشمول» به اتحاد شوروی پیشنهاد می کند.

·        (در کتاب معیوب قابل نقدی که محمد علی عموئی به طرزی ستایش انگیز ترجمه کرده، ظاهرا گورباچف تحت تأثیر همین رهنمودهای کمونیسم «اروپائی» به تشکیل نظریات خود می پردازد.
·        بعد از فروپاشی جامعه کشورهای سوسیالیستی، کمونیسم «اروپائی» یکشبه دود می شود و ناپدید می گردد و رهبر همان حزب کمونیست ایتالیا به دست بوسی بیل کلینتون می رود و علیرغم اعتراض کمونیست های ایتالیا نام حزب عوض می شود و ماهیت سوسیال ـ دموکراتیک آن برملا می گردد و به جنگ تبهکارانه بر ضد خلق های یوگوسلاوی رضایت داده می شود. مترجم)

1
·        فراخوان برلینگوئر، که حاوی نقطه نظرهای قابل قبول است، حد اقل دو عیب سنگین وزن دارد:

الف
·        اولا در این فراخوان، دموکراسی برگ رأی غرب به عنوان مدل دموکراسی، بطور کلی جا زده می شود.

ب
·        ثانیا این فراخوان بر این ایده استوار می شود، که گویا توسعه فضای دموکراتیک در کشورهای سرمایه داری، آماجی است که می تواند بی اعتنا به ساختار اقتصادی تعیین شده از سوی حاکمیت سرمایه (طبقه حاکمه)  دنبال شود.
·        (برونو کستی، «مارکسیسم امروز»)

2
·        حوادث سال های 80 و 90 میلادی به وضوح تمام اثبات کرد که تفکیک ایندو از یکدیگر محال است.

3
·        لیبرالیزاسیون جریان سرمایه و کالا (درست در دوره ای که مجموعه جهان غرب، شکست کمونیسم را بمثابه «پیروزی دموکراسی» جشن گرفته بود) به تدفین زنده زنده پایه و اساس دموکراسی در کشورهای غربی منجر می شود و قبل از همه، خود مختاری دولت های ملی را زنده بگور می سازد و فاتحه بلند ـ بالائی برایش سر می دهد.

4
·        ضمنا دستاوردهای اجتماعی ئی که در این کشورها تضمین شده جلوه می کردند، بشدت آسیب می بینند.

5
·        اما قبل از همه، پیش شرط هائی نابود می شوند که توافقات اجتماعی دهه های گذشته بر آنها استوار شده بود:
·        از آن جمله اند، قدرت طبقه کارگر به عملی ساختن قراردادهای کاری و تابعیت مؤسسات سرمایه داری (که عمدتا ابعاد ملی داشته اند) از دولت ملی.

6

·        بدین طریق بحران لاعلاجی «در توافقات اجتماعی میان نمایندگان سرمایه و کار پدید می آید» که کولین کراچ چنین وصف می کند :
·        «برای حفظ سیستم سرمایه داری و برای تضعیف اعتراض بر ضد نابرابری های ناشی از سیستم سرمایه داری، صاحبان سرمایه به پذیرش حد و حدودی در حیطه عمل خود تن در می دهند.
·        قدرت سیاسی دموکراتیک در سطح ملی، می تواند رعایت این حد و حدود را تضمین کند، اگر مؤسسات سرمایه داری تابع دولت ملی باشد
·        (کولین کروچ، «پسا دموکراسی»، 2003، ص 10، 43 ـ 45)

7
·        امروز دیگر از این خبرها نیست.
·        قدرت مداخله اقتصادی دولت های ملی چنان کاهش یافته، که حتی رهبر حزب سوسیال ـ دموکرات آلمان، مونته فرینگ، باید اعتراف کند که «استراتژی های سود جوئی بی حد و مرز کنسرن های بین المللی، دموکراسی کشور آلمان را برای مدت نا محدودی به خطر می اندازند.»
·        (سخنرانی در کمیسیون برنامه حزب سوسیال ـ دموکرات آلمان، آوریل 2005)

8
·        انتقال خود مختاری (که بطور تئوریک می توانست، نهاد  سیاسی ئی باشد و با کنسرن های چند ملیتی نیز به مقابله برخیزد) به سطح ماورای ملی، مثل اتحادیه اروپا، اوضاع را وخیم تر کرده است.

9
·        چون بدین طریق، از دولت های ملی، امکان تصمیمگیری اساسی سلب شده و تصمیمگیری به سطحی منتقل گردیده که در آن، همانطور که سیاست شناس آمریکائی، روبرت دال می گوید، «نهادهای دموکراتیک اساسا بی اثر شده اند.»

10
 روبرت الف. دال (1915 ـ 2014)  
عالم علوم سیاسی امریکائی

·        به قول روبرت دال، «در اتحادیه اروپا، اگرچه ساختارهای دموکراتیک، مثل انتخابات مستقیم و پارلمان در حرف اعتبار صوری خود را حفظ کرده اند، ولی همه ناظران از خلأ دموکراتیک عظیمی سخن می گویند.»

11
·        تصمیمات مهم ـ اصولا ـ توسط نخبگان سیاسی و بوروکراتیک گرفته می شوند.

12
·        مرزبندی ها نه بوسیله روند دموکراتیک، بلکه عمدتا بنا بر توافقات حاصله در مذاکرات طرفین و بر مبنای تأثیرات احتمالی آنها بر بازارهای ملی و بین المللی تعیین می شوند.

13
·        همه چیز در وابستگی به اقدامات مالی مخاطره آمیز بزرگ، هیرارشی و بازارها جامه عمل می پوشد.

14
·        روند دموکراتیک در این میان نقش بسیار ناچیزی بازی می کند، اگر از تأیید این سیاست گذاری ها صرفنظر کنیم.
·        (روبرت دال، «جفنگجمله ها راجع به دموکراسی»، 1998، ص 123)

15
·        کتاب روبرت دال، در سال 1998 میلادی از چاپ خارج شده است.

16
·        تیتمایر، رئیس بانک ملی آلمان، در همین سال، با صراحت خاصی درک رایج از دموکراسی را در شرایط کنونی فرمولبندی می کند.

17
·        او در سخنرانی به مناسبت تصمیم نهائی در زمینه تولد یورو (که خود مختاری دولت های ملی در زمینه سیاست پولی به نفع بانک مرکزی اروپا از بین می رود و پول واحدی رایج می گردد)، به نقش جدید «متخصصین ارز»  و انتخاب راهی تأکید می ورزد که «تصمیمگیری های مداوم بازارهای جهانی» خود را از شر نظرخواهی از مردم بر سر صندوق آراء خلاص می سازد.
·        (کانفورا، «نقدی بر حرافی های دموکراتیک»، 2002، ص 33)

18
·        معلوم است که در این مورد هم مثل باجگیری کنسرن های چند ملیتی، در مورد انتخاب قرارگاه مرکزی (یا باید مالیات بر مؤسسات سرمایه داری کاهش یابد و یا کارخانه ها جای دیگر ساخته خواهند شد.
·        یا باید کارکنان به ازای مزد مقرره طولانی تر کار کنند و یا تولید به مجارستان منتقل خواهد شد!)
·        هدف این است که تصمیمات اساسی بطور سیستماتیک بدون نظرخواهی عمومی اتخاذ شوند و به «بازارها»، یعنی مبارزه رقابت آمیز سرمایه ها واگذار شوند.
·        (مراجعه کنید به دیگر آثار گیاچی)

19
·        این مسئله که امروز مسئله ای عادی تلقی می شود و دولت چه بسا بمثابه ضامن «آزادی بازارها» در نظر گرفته می شود، نشاندهنده وضع و حال دموکراسی در این کشورها ست.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر