۱۳۹۴ اردیبهشت ۲۷, یکشنبه

دلیل


پروفسور دکتر ولفگانگ سگت
برگردان شین میم شین

·        دلیل (سبب) به عضو اول در روابط دلیل و مدلول اطلاق می شود.
·        گویش موسوم به «رابطه دلیل و مدلول» برای نشان دادن روابط مختلفی مورد استفاده قرار می گیرد.
·        از این رو، به سبب معانی مختلفش نمی تواند بمثابه اصطلاح علمی دقیق بکار آید.


آرتور شوپنهاور (1788 ـ 1860)
فیلسوف، نویسنده و استاد در مدارس عالی آلمان
از فلاسفه بورژوائی واپسین
نماینده ایدئالیسم ذهنی
  در تئوری شناخت نماینده سوبژکتیویسم

·        شوپنهاور میان چهار دسته از دلایل تفاوت قائل می شود که در چنین رابطه ای می توانند مطرح شوند:

الف
·        دلیل وجودی

ب
·        دلیل شدن و یا علت

ت
·        دلیل شناختن

پ
·        دلیل عمل و یا انگیزه

1
·        رابطه دلیل و مدلول که عضو اولش دلیل وجودی است، در فلسفه مارکسیستی همانند رابطه علت و معلول که حلقه اولش علت است، قبل از همه (اگرچه نه فقط) به روابط عینی ـ واقعی تعلق دارد.

2
·        در حالیکه روابط (ت و پ) ـ اگرچه در تحلیل نهائی بطور مادی مشروط می شوند ـ جای شان عمدتا در عالم شعور (روح)  است.

3
·        در فلسفه مارکسیستی تاکنون تعریف قابل استفاده ای از اصطلاح «دلیل» و یا «رابطه دلیل و مدلول» ارائه داده نشده است.

4
·        تردیدی نیست که رابطه علی یکی از انواع خاص رابطه دلیل و مدلول است.

5
·        این مسئله که روابط دلیل و مدلول در چه پیوندی با روابط شرط و مشروط قرار دارند، هنوز حل نشده است.

·        مراجعه کنید به پیش شرط ـ شرط ـ شرایط در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

6
·        هر دو دسته از روابط یاد شده می توانند هم در واقعیت عینی و هم در عالم شعور (روح)  وجود داشته باشند و میان خود پیوند برقرار سازند و علاوه بر آن، هر دو عضو آنها می توانند یکی بعد از دیگری و یا همزمان وجود داشته باشند.

7
·        در مورد دلایل اما حالت مشابه با تمایزات موجود میان شرط ضرور، شرط کافی و همچنین شرط ضرور و کافی وجود ندارد.

·        مراجعه کنید به قانون دلیل کافی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری             

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر