۱۳۹۴ خرداد ۱, جمعه

سیری در جهان بینی حکیم ابوالقاسم فردوسی (17)

 
حکیم ابوالقاسم فردوسی
(320 ـ 398)
(942 ـ 1020)
تحلیلی از 
شین میم شین

»شاهنامه »
 آغاز کتاب
بخش سوم
گفتار اندر آفرینش عالم
 ادامه

 ابر ده و دو، هفت شد کد خدای
گرفتند هر یک سزاوار جای

·        معنی تحت اللفظی:
·        هفت، رئیس دوازده شد و هر کدام جا و مقام درخور خود را اشغال کردند.

1
·        برای درک منظور حکیم، باید نظری به ابیات قبلی این شعر  افکند:  

چو این چار گوهر به جای آمدند
ز بهر سپنجی سرای آمدند

گهرها یک اندر دگر ساخته
ز هرگونه گردن برافراخته

پدید آمد این گنبد تیز رو
شگفتی نمایندهٔ ی نو به ‌نو

ابر ده و دو، هفت شد کد خدای
گرفتند هر یک سزاوار جای

·        با توجه به ابیات قبلی، 7 و 12 باید در رابطه با اجرام سماوی باشند.
·        مثلا افلاک هفتگانه و برج های دوازده گانه مورد نظر حکیم باشند.  

2
ابر ده و دو، هفت شد کد خدای
گرفتند هر یک سزاوار جای

·        ولی به احتمال قوی، منظور حکیم عام تر از اجرام سماوی و برج ها دوازده گانه است.
·        چون چیزهای هفتگانه و دوازده گانه از دیرباز رواج وسیع داشته اند و در این میان، چیزهای هفتگانه بر چیزهای دوازده گانه برتر و سر بوده است:

 عجایب هفتگانه 
الف
چیزهای هفتگانه

از میان اعداد، 
عدد هفت
 از دیرباز مورد توجه اقوام مختلف جهان بوده‌ است. 
وجود برخی عوامل طبیعی مانند تعداد سیاره‌ های مکشوف جهان باستان 
و همچنین رنگ‌ های اصلی 
مؤید رجحان و جنبه ماورای طبیعی آن گردیده است:
جادوی هفت 
هفت در ریاضیات
هفت طبقه بهشت
هفت طبقه جهنم
هفت گناه کبیره
هفت علم انسانی (علوم سبعه)  
عجایب هفتگانه طبیعی
هفت هنر
هفت مرد فرزانه
هفت دریا
هفت حس
هفتمین پسر از هفتمین پسر
عجایب هفتگانه قرون وسطی
هفت آتشکده
هفت آسمان
هفت اعضا
هفت الوان
هفت امامی (شیعه)  
هفت گاو لاغر که هفت گاو فربه را خوردند
هفت سنبلهٔ لاغر و هفت سنبلهٔ پُر
هفت سال قحطی در مصر
هفت امشاسپندان
هفت بازی نرد
هفت باطن
هفت پرده چشم
هفت تنان
هفت دستگاه موسیقی
هفت راوی قرآن کریم
هفت سبع
قاریان هفتگانه قرآن
هفت سنگ
هفت سین
هفت فلز
هفت قسم فعل در زبان عربی
هفت مردان
هفت نت موسیقی
هفت اقلیم
هفتابیجار
هفت ایل قزلباش
موارد دیگر
شماره ی پیراهن
بازیکنان بزرگی چون  
کریستیانو رونالدو
دیوید بکهام 

ب
چیزهای دوازده گانه

۱۲   
دوازدهمين عدداز اعداد طبیعی
  و سومین عدد از اعداد طبیعی دورقمی است. 

۱۲  
از اعدادی است که بارها در علوم٬ اساطیر٬ افسانه‌ ها٬ آیین‌ ها٬ دین‌ها و کتب مقدس آمده است.
یعقوب ۱۲ فرزند داشت. 
زمانی که موسی عصای خود را به سنگ زد، ۱۲ چشمه جوشان باز شد 
تا قبایل بنی‌ اسرائیل از آن بنوشند. 
به نقل تورات، ۱۲ امیر در فرزندان اسماعیل خواهد بود. 
آموزگاران یا فریستگان بالاترین ردهٔ دین مانوی بودند 
و در هرزمان بیش از ۱۲ نفر نمی‌ شدند. 
حواریون مسیح ۱۲ نفر بودند. 
امامان شیعه ۱۲ نفر هستند.

3
ابر ده و دو، هفت شد کد خدای
گرفتند هر یک سزاوار جای

·        احتمالا منظور حکیم این بوده که چیزهای هفتگانه بر چیزهای دوازده گانه برتر و سر گشته اند و هر کدام مقام درخور خود را اشغال کرده اند.

4
در بخشش و دادن آمد، پدید
ببخشید دانا چنان چون سزید

·        معنی تحت اللفظی:
·        بعد در احسان باز شد و خداوند جان و خرد به هر کدام بنا بر لیاقتش داد.

5

فلک ها یک اندر دگر بسته شد
بجنبید، چون کار پیوسته شد

·        معنی تحت اللفظی:
·        میان افلاک رابطه برقرار شد و وقتی این مسئله حل شد، به حرکت در آمدند.

·        حکیم در این بیت، هم از پیوند عینی میان افلاک پرده برمی دارد و هم از حرکت آنها.

·        فردوسی بدین طریق با تئولوژی بلحاظ جهانتصویر نیز مرزبندی روشن به عمل می آورد:

الف
·        این اولا به معنی فاتحه بلندی بر جزم (دگم)  سکون کره زمین است.

ب
·        این ثانیا به معنی تأیید دیالک تیک عینی هستی است:
·        اعلام اولین قانون دیالک تیکی است:
·        همه چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای هستی در حرکت و جنبش (تغییر، شدن به قول هراکلیت و هگل) مدامند.

ت
·        این ضمنا به معنی اعلام یکی دیگر از قوانین دیالک تیکی است:
·        قانون تأثیر متقابل میان چیزهای هستی

پ
·        این ضمنا دست رد بر سینه دوئالیسم مانوی و مذهبی است:
·        دوئالیسم میان اقطاب متضاد دیوار می کشد و رابطه فی مابین و تأثیر متقابل آنها را یعنی رابطه دیالک تیکی آنها را منکر می شود.

6

چو دریا و چون کوه و چون دشت و راغ
زمین شد به کردار روشنچراغ

·        معنی تحت اللفظی:
·        زمین همانند دریا و کوه و دشت و مرغزار بسان چراغ منوری گشت.

·        حکیم در این بیت، داد و ستد انرژتیکی میان کرات آسمانی و کره زمین را تئوریزه می کند:
·        خورشید و ماه با تشعشع بی دریغ خویش، کره ارض را به چراغ منوری مبدل می سازند.

7

چو دریا و چون کوه و چون دشت و راغ
زمین شد به کردار روشنچراغ

·        فردوسی احتمالا بی آنکه خود متوجه باشد، هم به نقش  حیات بخش خورشید و هم به نقش صرفنظرناپذیر کره ماه گریز می زند:

الف
·        بدون اجرام سماوی مثلا بدون انرژی خورشیدی روند جذب و دفع نباتات محال می گشت.
·        چون کلروفیل برگ نباتات با استفاده از اشعه ماورای بنفش اکتیو (فعال) می شوند و امکان روندهای حیاتی در نباتات پدید می آید.   

ب
·        بدون نباتات، هم پمپاژ گاز اکسیژن به جو زمین  محال می گشت و هم جذب گاز سمی سنگین کربن دی اکسید یعنی زهر زدائی از جو زمین صورت نمی گرفت.

ت
·        بدون گاز اکسژن، پیدایش و حیات موجودات نباتی و جانوری وابسته به اکسیژن محال می گشت.
·        چون پیش شرط حیات موجودات زنده، یعنی روند سوخت و ساز در اندام آنها تنفس اکسیژن است.

پ

  
·        ضمنا بدون جاذبه کره ماه دریاها و اقیانوس ها به گنداب بدل می شوند و گنداب محل مناسبی برای توسعه میلیون ها نوع موجودات زنده از نبات تا جانور نیست.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر