حقوق اولیه (5)

پروفسور هرمان کله نر (1926)

فیلسوف حقوق

مؤلف کتب بیشمار

برگردان شین میم شین

I

تناقض مندی لیست های حقوق اولیه

·        لیست های حقوق اولیه ـ بلحاظ ظاهر و کاربست ـ تناقض مند بوده اند.

1

·        در لیست های حقوق اولیه از سوئی از خودمختاری و استقلال خلق دم زده می شود و از سوی دیگر، حقوق آزادی سدی در راه دموکراسی تلقی می شود.

·        (حقوق آزادی ـ همراه با حقوق برابری و حقوق قضائی و حقوق اجتماعی ـ مقوله حقوق اولیه را تشکیل می دهند.

·        حقوق آزادی ـ عمدتا ـ  از حق زندگی، آزادی و مالکیت شهروندان در برابر دولت حراست می کند. مترجم)

2

·        در لیست های حقوق اولیه از سوئی حقوق مساوی برای همه انسان ها را هنجاربندی می شود و از سوی دیگر زن ها و برده ها از حقوق مساوی محروم می گردند  و برخورداری از حقوق شهروندی  معینی (مثلا حق انتخابات) بسته به میزان دارائی و ثروت اشخاص تعیین می شود.

3

·        در لیست های حقوق اولیه از سوئی آزادی به عنوان عالی ترین نعمت در بوق و کرنا دمیده می شود و از سوی دیگر مالکیت خصوصی مورد تقدیس قرار می گیرد.

4

·        قبل از همه ـ اما ـ شرایط اقتصادی تحمیلی بر اکثریت جمعیت کشور و پراتیک بوروکراتیک دولت مانع آن می شود که زحمتکشان از حقوقی که به یکسان ـ به قول جان لاک ـ شامل حال فقرا و اغنیا می شود، بتوانند به اندازه طبقات استثمارگر بهره مند باشند.

·        مارکس بویژه در نوشته خود تحت عنوان «مسئله یهودی ها» و در اثر خود تحت عنوان «سرمایه» (جلد اول) ثابت می کند که حقوق بشر کذائی ـ بر خلاف عنوان و نام آن ـ در واقع حقوق طبقاتی اند که انعکاس پیشرفت بزرگی اند، ولی پیشرفت بزرگی در چارچوب جامعه مبتنی بر استثمارند.

·        روند مبادله کاپیتالیستی پایه واقعی و رئال آزادی بورژوائی را و حوزه گردش (سرمایه) بهشت حقوق بشر را تشکیل می دهد.

II

حقوق اولیه از دو نقطه نظر متضاد

·        در جریان توسعه جامعه بورژوائی، حقوق اولیه از دو نقطه نظر تحت تأثیر قرار می گیرد و تغییر می یابد:

1

از نقطه نظر طبقه کارگر و نیروهای دموکراتیک

·        نیروهای دموکراتیک ـ بویژه ـ جنبش کارگری علاقه مند حفظ آزادی های هنجاربندی شده و گسترش لیست های حقوق اولیه از طریق افزودن حقوق نوین، مثلا حق داشتن کار، برابرحقوقی زنان، محدود کردن قانونی روزهای کار، حق ائتلاف و حق اعتصاب بدان هستند.

2

از نقطه نظر بورژوازی حاکم

·        بورژوازی حاکم اما بر عکس نیروهای دموکراتیک و جنبش کارگری سودائی جز بی اعتبار کردن حقوق اولیه در سر ندارد:

الف

·        بورژوازی حاکم می کوشد تا حقوق اولیه را از اعتبار ساقط کند و تقدم حقوق اولیه بر حقوق شهروندی و غیره را پرده پوشی کند:

·        مثلا در قانون اساسی فرانسه از سال 1848 به بعد، محبوب ترین متد عبارت است از معتبر دانستن حقوق اولیه تنها در چارچوب قوانینی که به آسانی قابل دستکاری و تغییرند.

ب

·        بورژوازی حاکم می کوشد تا حقوق اولیه را بطور یکجانبه به نفع طبقات دارا بکار بندد:

·        مثلا سلب مالکیت از زمینداران بزرگ در صورت زیر پا نهادن برابری در برابر قانون را رد می کند.

ت

·        بی اعتبار کردن موقتی و یا دائمی حقوق اولیه از سوی بورژوازی حاکم از طریق تصویب قوانین و مصوبات شرایط اضطراری.

پ

·        درهم شکستن حقوق اولیه از سوی بورژوازی حاکم از طریق صدور احکام مغایر با حقوق اولیه از سوی دادگاه ها و در موارد منفرد از سوی مقامات اداری.

ث

·        با گذار از سرمایه داری رقابت آزاد به مرحله امپریالیسم، تمایل به امحای علنی و مخفی حقوق اولیه بوسیله قوه دولتی (ترور داخلی بمثابه پیش شرط تجاوز خارجی) تقویت می شود.

1

·        بدین طریق بوده که ماده 48 قانون اساسی جمهوری وایمار به رئیس مجلس اختیار می دهد تا حقوق اولیه را بخشا و یا کلا از اعتبار باندازد.

·        از همین ماده در مصوبه 28 فوریه 1933 دست و دلبازانه استفاده می شود.

2

·        (در شب 27 ـ 28 فوریه 1933 دسیسه ای مبنی بر به آتش کشیدن رایشتاگ بهانه به دست حزب ناسیونال ـ سوسیالیسم هیتلر می دهد و رئیس مجلس مصوبه معروف به «به آتش کشیدن رایشتاگ» را برای حراست از خلق و دولت تصویب می کند.

·         بدین طریق حقوق اولیه جمهوری وایمار ـ عملا ـ از اعتبار می افتد و راه برای تعقیب و بازداشت قانونی مخالفین سیاسی حزب ناسیونال ـ سوسیالیسم از سوی پلیس و سازمان شبه نظامی هموار می گردد.

·        تصویب این مصوبه، مرحله تعیین کننده ای در تشکیل دیکتاتوری ناسیونال ـ سوسیالیسم در آلمان بوده است. مترجم)

3

·        بدین طریق، در حال حاضر، ماده قانونی حقوق اولیه در قانون اساسی آلمان فدرال با ممنوع اعلام کردن حزب کمونیست آلمان که مغایر با قانون اساسی آلمان بود، با تعقیب دموکرات ها و سوسیالیست ها، با حمایت علنی و مخفی از جنایتکاران نازی، با تصویب قوانین وضع اضطراری بطرز یکجانبه ای به نفع سرمایه انحصاری زیر پا نهاده می شود و بی اعتبار می گردد.

4

·        کمونیست ها تحت این شرایط به جانبداری از حفظ و توسعه حقوق اولیه دموکراتیک (ـ بورژوائی) برمی خیزند که در آنها شرایط چالش های طبقاتی هنجاربندی شده است.

5

·        مبارزه در راه آزادی ائتلاف، آزادی تظاهرات و آزادی عقیده و نظر، مبارزه در راه حق اعتصاب و امنیت اجتماعی طرف مهم دیگر مدل مبارزه طبقاتی برای همزیستی مسالمت آمیز، برای تحقق تحولات دموکراتیک و برای از بین بردن قدرت انحصارات بوده است.

ادامه دارد.