۱۳۹۳ بهمن ۴, شنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (251)


پروفسور دکتر هانس یورگ سندکولر
فصل هفتم
ماتریالیسم 
برگردان شین میم شین
 بخش چهارم
دیالک تیک ماتریالیسم و ایده آلیسم
در فلسفه کلاسیک بورژوایی ٱلمان
ادامه 

66
·        فقط این درهم تنیدگی میان ایدئالیسم و ماتریالیسم نیست که  فلسفه کلاسیک بورژوائی آلمان را به یکی از منابع و سرچشمه های ماتریالیسم نوین مبدل می سازد که به مثابه ماتریالیسم دیالک تیکی و ماتریالیسم تاریخی در جامعه بورژوائی تشکیل می شود و در همان جامعه، شرایط امکان و ضرورت جامعه نوین را کشف می کند.

67
·        بلکه همزمان با آن، در چارچوب سیستم ایده ئولوژی بورژوائی، گرایش فلسفی، فرهنگی ـ نظری و اجتماعی ـ نظری دیگری به مثابه رقیب در مقابل فلسفه عقلی سر برمی دارد که طرز برخورد دیگری نسبت به واقعیت جامعه بورژوائی دارد:

الف
·        این گرایش جدید یا آماج های فرهنگی ـ انتقادی عام دارد

ب
·        و یا بیانگر مناسبات فئودالی فرتوت و ارتجاعی است.

ت
·        این گرایش در آرمان عقلائی (ایدئال راسیونال) روشنگری یا تدارک تمدن فنی ـ عقلائی را می بیند

پ
·        و یا در آن، پایه گذاری انقلابی بر ضد رشد ارگانیکی تاریخ را

68
·        مشخصه عام این جریان ـ علیرغم تفاوت های چندگانه ـ انتقاد از ایدئالیسم و ماتریالیسم است و در سمتگیری های زیر بطرز بارزی نمودار می گردد:

الف
·        در فراخوان به آنتیک (جهان باستان کلاسیک)

ب
·        در اعلام قرون وسطی به مثابه دوران تخریب هماهنگی (هارمونی)

ت
·        در اعلام قرون وسطی به مثابه دوران تخریب نظام طبیعی موجود در جوامع ماقبل بورژوائی

پ
·        در علم کردن طبیعت در مقابل فن (تکنیک)

ث
·        در علم و عمده کردن حسیت در مقابل پافشاری بر خرد.

ج
·        در علم کردن هنر در مقابل علم

69
 فریدریش شیللر (1759 ـ 1805)
شاعر، نمایشنامه نویس، مورخ، فیلسوف آلمانی
ویلند، گوته، هردر و شیللر
ستارگان چهارگانه جمهوری وایمار محسوب می شوند.

·        نوع استدلال انتقادی ـ فرهنگی حتی در کلام فریدریش شیللر در جهت وحدت مجدد حسیت و خرد در اثر او تحت عنوان «راجع به فقر و عزت»،، (۱۷۹۳) آشکار می شود.
·        شیللر در اشاره به اتیک کانت در زمینه «اجبار زمان»، از انگیزه (موتیو) سخن می گوید:
·        «وقتی او با اخلاق زمان خود در سیستم و در اجرا (عمل) مواجه شد، دریافت که از سوئی، ماتریالیسم خشنی در اصول اخلاقی، او را به خشم خواهد آورد، که خدمت بی شرمانه فلاسفه، خصلت زمان  را زیر بالش خوابش نهاده بود.
·        از سوی دیگر می دانست که قانون کمالِ نه کمتر تأمل انگیزی برای جامه عمل پوشاندن به ایده انتزاعی کمال عام جهان در زمینه انتخاب وسیله، مته به خشخاش نمی گذارد.
·        او به این مسئله توجه داشت.»
·        (فریدریش شیللر، «آثار ۳ جلدی»، جلد ۲، ص ۴۰۶، ۱۹۶۶)

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر