۱۳۹۳ بهمن ۴, شنبه

جهان و جهان بینی سیاوش کسرائی (19)

سیاوش کسرائی 
(1305 ـ 1374)
(اصفهان ـ وین)
لیسانس حقوق و علوم سیاسی
کارمند وزارت بهداری
شین میم شین



تلاشی برای تحلیل شعر پویندگان

آنان به مرگ وام ندارند
آنان که زندگی را لاجرعه سر کشیدند
آنان که ترس را
تا پشت مرزهای زمان راندند

·        معنی تحت اللفظی:
·        آنها بدهکار مرگ نیستند، آنها که جام زندگی را لاجرعه سر کشیدند و ترس را تا مرزهای زمان راندند.

·        برای درک منظور سیاوش از این بند شعر، بهتر است که قبل از همه، مفاهیم  آن مورد بررسی قرار گیرند:
·        «به مرگ وام نداشتن»

·        «لاجرعه سرکشیدن جام زندگی»

·        «تعقیب ترس»

·        و «راندن ترس تا مرزهای زمان»

مفهوم «به مرگ وام نداشتن»

1
·        برای درک مفهوم «به مرگ وام نداشتن» به دیالک تیک مرگ و زندگی می اندیشیم و به مفهوم «به زندگی وام داشتن» می رسیم و یاد اندیشه به آذین در کتاب او تحت عنوان «میهمان این آقایان» می افتیم:
·         «زندگی حق خود را می خواست»
·        (نقل به مضمون)


2

آنان به مرگ وام ندارند

·        زندگی تنها زمانی می تواند حق خود را بخواهد که طلبکار باشد.
·         قهرمانان این شعر سیاوش تنها و تنها به زندگی وام دارند و نه به مرگ.
·         این باید به معنی نوجوانی آنان باشد.

3
·        آنان بدهکار زندگی بوده اند، یعنی هنوز دل شان از آرزوهای رنگارنگ سرشار بوده است.
·        هنوز کارهائی برای انجام در سر داشته اند.
·        هنوز از لذات مادی و یا معنوی زندگی سیر دل بهره ور نشده اند.

مفهوم  «لاجرعه سر کشیدن (جام)  زندگی»

1
·        انسان ها ـ معمولا ـ نه جام زندگی را، بلکه  جام مرگ را لاجرعه سر می کشند.
·        بسان سقراط که جام شوکران را سر کشید و رفت.

·        منظور سیاوش از این وارونه سازی چیست؟

2
·        قهرمانان جوان آیا مرگ شان زندگی است و زندگی شان مرگ؟


3

آنان که زندگی را لاجرعه سر کشیدند

·        شاید از آن رو، که زندگی در جامعه خفقان زده بدتر از مرگ است.
·        زندگی در جامعه خفقان زده دلهره و هراس بی امان و مدام است.

4
·         شاید از آن رو، که مرگ نوعی رهائی از عذاب اضطراب عصب شکن مدام است.

5
·        در جامعه استبدادی خفقان زده دیالک تیک مرگ و زندگی وارونه می شود.
·        مرگ تحت فشار خارق العاده دستگاه دولتی به آرزوئی رهائی بخش برای مخالفین بدل می شود.

·        آیا منظور سیاوش همین است؟

6
·        جماعت مذهبی نیز به امید لذت ابدی در جهان دیگر، می توانند از مرگ و یا به عبارت دقیقتر، از شهادت، آرزوئی در ذهن خود بسازند.
7

·        سیاوش نیز به جهانی دیگر ـ اما ـ با محتوایی دیگر ایمان دارد.
·        به جهانی که بوسیله جهان کنونی نفی شده و بازگشتش ـ در پله ای متعالی تر ـ به نفی نافی آن نیاز دارد.

·        کلاسیک های مارکسیسم از پایان پیشتاریخ بشری و شروع تاریخ حقیقی انسانی سخن می گویند.
·        از ورود انسان به بهشت زمین، بهشتی که با کار و پیکار شعورآمیز انسانی توسعه و تکوین می یابد.
·        بهشتی واقعی و دنیوی و نه بهشتی تخیلی، مجازی و اخروی.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر