۱۳۹۳ دی ۲۳, سه‌شنبه

طنزالطبیعة و تکبیر (15)



به قلم

بعضی ها

ویرایش از مجله «تهران غضنفر»

1
استاد
بسيجيه رو ميبره پاي تخته
 ازش ميپرسه:
«برق رو كي اختراع كرده؟»

بسيجيه ميگه:
«امام خميني»

استاده ميگه:
« اگه به گامون نميدي اديسون هم يكم كمكش كرده است.»

2
پس از عنگلاب
علامه ای عمامه مند لب جویی نشسته بود و
در ملأ عام مدعی اختراع برق از هیچ بود.

خدایان چنین اند
در عیران زمین.


3

غم این خفته ی خر

خواب در چشم ترم می شکند.

مش قاسم می گفت:
 «همه اش تقصیر انگلیس ها ست
که از خران سر و مر و زنده  پیام آور و امام برای ملل دنیا اختراع می کنند
و از گورش شان زیارتگاه سرهم بندی می کنند.  

طرف را برده اند و بغل آلمانیه چال کرده اند
تا وقتی زوار برای آلمانیه یاسین می خوانند،
یسبحی هم نثار عیرانیه ی انگلیسی ـ انگلیستی بکنند.

البته انگلیسی ها بیشک حسن نظر ـ وسعت نظر داشته اند.
اشکال کارشان این بوده که عیرانیه را به موازات آلمانیه چال کرده اند.

البته چنین کاری بی عیب و ایراد است.
چون خیلی ها اجساد خیلی ها را به موازات اجساد دیگر چال می کنند.

اشکال اصلی کار انگلیسی ها این بوده که
علامه عیرانی انگلیسی ـ انگلیستی را وارونه چال کرده اند
 و بسان آلمانیه به پهلو خوابانده اند.

سوء ظن انگیز نیز همین است:
عیرانیه قدش کوتاه بوده و لذا سرش  و به عبارت روشن تر دهنش
به ماتحت آلمانیه رسیده است
و وقتی آلمانیه بی اختیار بادی در می کند،
وارد دهن و دماغ علامه عیرانی از در عقب می شود.

البته این هم ایراد سنگینی نیست.
چون بدین طریق، فهم و شعور علامه عیرانی بالاتر می رود.

کلافه کننده برای علامه اما این است که
آلمانیه پس از هر بادی خنده خشن خش خش آمیزی سر می دهد
 و هورا کشان می گوید:
من زور

آنگاه غریو خنده خشن خش خش آمیز ارواح مردگان
سی متری انگلیسی را به لرزه در می آورد.»

مش قاسم ماجرا را احتمالا از دایی جان شنیده است.
چون ممنوع الخروج است و بعید است که به انگلیس رفته باشد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر