۱۳۹۳ بهمن ۶, دوشنبه

تأملاتی در تأملات فروغ اسدپور (۱۳)


چرخش فرهنگی ژیژک
فروغ اسدپور
سرچشمه:
صفحه فیسبوک فروغ اسدپور
مسعود بهبودی

وقتی می خواهید کسی را نقد کنید
نقد نظرات ژیژک و فروغ اسد پور بر فاجعه کشتار پاریس
برهان عظیمی
(12 ژانویه 2015) 
  
در ادامه
 تلاش می کنم که روشن کنم
هم فروغ و هم ژیژک خود را
( منظور من هم دیدگاهشان است)
در قفس تنگ بورژوازی حبس کرده اند
 و از آن گسست نکرده اند.

هر دو
به یک مقدار
سعی می کنند
 نسل جوان و نوین کمونیستها را به کجراه هایی که شرایط کنونی را حفظ می کند، بکشانند.
و در یک رانش محافظه کارانه و بسیار زیرکانه امکان پرواز این نسل را از آنان سلب می کنند.

·        حریف در این حکم خویش نیز به اشاعه پیشداوری درست و یا نادرست ادامه می دهد و ذهن خواننده را برای پذیرش دعاوی تر و تمیز فعلی و بعدی خویش آماده می سازد:

۱
در ادامه
 تلاش می کنم که روشن کنم
هم فروغ و هم ژیژک خود را
( منظور من هم دیدگاهشان است)
در قفس تنگ بورژوازی حبس کرده اند
 و از آن گسست نکرده اند.

·        هنوز تحلیلی شروع و دلیلی اقامه نشده که دیدگاه فروغ اسدپور و ژیژک به میل و هوس و اراده آندو و نه به دلیل ـ خدا نکرده ـ تعلقات طبقاتی، «در قفس تنگ بورژوائی» قرار می گیرند و سلب «رادیکالیته ی مارکسیستی» می شوند.

۲
·        اتفاقا ـ بی اعتنا به وقوف و عدم وقوف حریف ـ همان طرز تفکر و طرز تحلیل متافیزیکی و سوبژکتیویستی در این جمله حریف هم در تحلیل نهائی تداوم می یابد:
·        با این تفاوت که در این حکم حریف زیرسیستم دیگری از سوبژکتیویسم به خدمت گرفته می شود که ولونتاریسم (اراده گرائی) نام دارد.


۳
در ادامه
 تلاش می کنم که روشن کنم
هم فروغ و هم ژیژک خود را
( منظور من هم دیدگاهشان است)
در قفس تنگ بورژوازی حبس کرده اند
 و از آن گسست نکرده اند.

·        بدین طریق خود فروغ اسدپور و ژیژک عالمانه و عامدانه و با اختیار (آزادی) کامل یعنی مختارانه و چه بسا خودمختارانه اراده می کنند و دیدگاه خود را در قفس تنگ طبقه اجتماعی معینی به بند می کشند.
·        مؤسس یکی از فرقه های اراده گرائی، یعنی اراده گرائی متافیزیکی، مرتجع ترین و رادیکال ترین نماینده فلسفه بورژوائی واپسین، یعنی شخص شخیص آرتور شوپنهاور، معلم عادولف نیچه است.

انواع مختلف ولونتاریسم  (اراده گرائی)
 
الف
·        ولونتاریسم معرفتی ـ نظری که اراده را به مثابه سرمایه اصلی شناخت قلمداد می کند.

ب
 آرتور شوپنهاور (1788 ـ 1860)
فیلسوف، نویسنده و استاد در مدارس عالی آلمان
آموزش او شامل اتیک، متافیزیک و استه تیک بوده است.
او فلسفه کانت را مرحله تدارکی فلسفه خویش می دانست.
او جهان را مبتنی بر اصل نامعقول قلمداد می کرد.
در زمینه آموزش ایده ای افلاطون و فلسفه های شرق نیز صاحب نظر بوده است.
او نماینده ایدئالیسم ذهنی و در تئوری شناخت نماینده سوبژکتیویسم بوده است.

·        ولونتاریسم متافیزیکی ( شوپنهاور) که اراده را به مثابه ماهیت و علت اولیه کل جهان تلقی می کند.

ت
·        ولونتاریسم پسیکولوژیکی که تفکر و احساس را ناشی از اراده می داند.

۴

·        اراده گرائی را از دیرباز فرقه سیاسی مشکوک دیگری به نام آنارشیسم هم در عرصه نظر و هم بویژه در عرصه عمل نمایندگی کرده و می کند.

۵
 خوزه اورتگا گاسه (1883 ـ 1955)
فیلسوف، جامعه شناس، نویسنده اسپانیائی
نماینده تئوری نخبگان
آثار:
تشکیل و تلاشی ملت
ایده نسل
قیام توده ها

·        یکی از زیرتئوری های مهم اراده گرائی، «تئوری نخبگان» اورتگا گاسه ـ رفیق شفیق مارتین هایدگر ـ بوده است که دیالک تیک شخصیت و تاریخ (پله خانوف) را به شکل دوئالیسم نخبه و توده تخریب و توده را سلب سوبژکتیویته می کند و با نخبه جایگزین می سازد.
·        بدین طریق و با این ترفند، نخبه ها (هیتلرها، موسولینی ها، چرچیل ها، بوش ها، بن لادن ها، پینوچه ها، علماُ، ژنرال ها و غیره) به مقام سازندگان تاریخ و جامعه بشری ارتقا می یابند.

۶
·        این تئوری فاشیستی را در ایران، کاریکاتورهای شوپنهاور و نیچه و گاسه، یعنی جلال آل احمد و احمد شاملو و آوانتوریسم چپ (فدائیان کذائی و غیره) و آوانتوریسم راست (مجاهدین و مونارشیسم و غیره) و از بد روزگار احزاب استالینیستی سابقا موجود نیز نمایندگی کرده اند و می کنند.

·        بی دلیل نیست که مخالفین ولایت فقیه به دنبال رهبری کاریسماتیک می گردند و او را مرتب اختراع و تخریب می کنند.
·        در سرزمینی که گور هر خر مرده ای می تواند در طرفة العینی به زیارتگاهی بدل شود، چرا نباید هر ننه مرده ای ولی و امام و رهبر و سردار و رهنما شود؟

۷
در ادامه
 تلاش می کنم که روشن کنم
هم فروغ و هم ژیژک خود را
( منظور من هم دیدگاهشان است)
در قفس تنگ بورژوازی حبس کرده اند
 و از آن گسست نکرده اند.

·        کشف حریف مبنی بر اینکه فروغ اسدپور و ژیژک از قفس تنگ بورژوازی گسست نکرده اند، دلیل دیگری بر پای بندی حریف به اراده گرائی است.
·        چون فقط در این صورت می توان ایده ئولوژی طبقه معینی را نمایندگی کرد و یا نکرد.

·        این اما به چه معنی است؟

۸
·        این به معنی سلب عینیت طبقاتی از ایده ئولوژی است.
·        بزعم حریف همه می توانند بسته به میل و هوس و اراده خود هر ایده ئولوژی هر طبقه اجتماعی را نمایندگی کنند و یا از آن گسست کنند.
·        حریف بهتر است، تا دیر نشده بداند که طبقاتی تر از ایده ئولوژی، فقط یک چیز است و آن یک چیز، خود ایده ئولوژی است.

·        قطب نما و معیار همین است.
·        گول هارت و پورت ها را فقط ساده لوحان می خورند و نه آبدیده ها در کوره سوزان زندگی.

۹

هر دو
به یک مقدار
سعی می کنند
 نسل جوان و نوین کمونیستها را به کجراه هایی که شرایط کنونی را حفظ می کند، بکشانند.
و در یک رانش محافظه کارانه و بسیار زیرکانه امکان پرواز این نسل را از آنان سلب می کنند.

·        این جمله حریف به چه معنی است؟

·        این اولا بدان معنی است که نسل جوان و قاعدتا نوینی از کمونیست ها وجود دارد.

·        معلوم نیست، من ـ زور حریف از نسل سابق کمونیست ها چیست تا بتوان به هر مصیبتی و با هر ترفندی، به منظور او از نسل جدید کمونیست ها پی برد.

·        چون در سرزمین عه هورا و عاشورا همه چیز می توان یافت، مگر کمونیست.
·        یعنی کسی که از خرد اندیشنده (فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی) خبر داشته باشد.

·        شاید منظور حریف از کمونیست همان منظور آیت الله عظمی فلسفی باشد:
·        کمونیست کسی است که آته ئیست باشد و «خدا نیست» بگوید.

·        بدین ترفند، دگم لا اله الا الله با دگم «خدا نیست» جایگزین می شود و شاید به همین دلیل است که خربزه خواران بی خبر از خرد، مارکسیسم ـ لنینیسم را دین دیگری تصور می کنند و آثار کلاسیک ها را کتب مقدس دیگری.

۱۰
هر دو
به یک مقدار
سعی می کنند
 نسل جوان و نوین کمونیستها را به کجراه هایی که شرایط کنونی را حفظ می کند، بکشانند.
و در یک رانش محافظه کارانه و بسیار زیرکانه امکان پرواز این نسل را از آنان سلب می کنند.

·        حریف به احتمال قوی دچار توهم شدید شده است و در عالم توهمات و یا در بهترین حالت، تخیلات خویش نسل نوینی از کمونیست ها را می بیند که از برابرش رژه می روند.

·        ما چندی است که در فیسکده سیر و سفر می کنیم.
·        ولی تنها چیزی که به دیده نمی گذرد، احدی است که بتوان او را با تخفیفات تام و تمام نیمچه کمونیست تصور کرد.
·        اکثر قریب به اتفاق عه زاب و ساز و مان ها و دار و دسته ها فقط قادر به ریختن آبروی کعبه خویش اند.
·        فرق هم نمی کند که کعبه کمونیستی باشد و یا کنسرواتیو
·        مذهبی باشد و یا لائیک

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر