۱۳۹۳ مهر ۱۴, دوشنبه

جوهر


پروفسور دکتر الفرد کوزینگ
برگردان شین میم شین

·        جوهر (گوهر) در فلسفه ما قبل مارکسیستی حامل وحدتمند، ثابت و تغییرناپذیر پدیده های متنوع و متحول واقعیت عینی بوده است.

1

·        سابقه مفهوم جوهر به ارسطو می رسد.
·        ارسطو جوهر را به معنی موجود و یا گوهر تعبیر می کرد، به معنی «آنچه، که مابقی چیزها به توصیفش می پردازند، بی آنکه خود به توصیف چیزی بپردازد.»
·        (ارسطو، «متافیزیک»، زد 3)

2
·        جوهر وجود ازلی است، که به هیچ چیز دیگر وابسته نیست.

3
·        جوهر وجود مستقل دارد و حامل تغییرناپذیر کلیه خواص تغییرپذیر است.

4

·        بعدها بر همین مبنا ست که متافیزیک گمانورز جوهر در فلسفه اسکولاستیک پدید می آید و در آثار توماس فون اکوین مطرح می گردد.

6

·        دکارت مفهوم جوهر را به معنی ماده (جوهر انبساط یافته) بکار می برد.
·        (دکارت، «مطالعه مقدمات فلسفه»، ص 3)

7

·        اسپینوزا جوهر را مقوله بنیادی تلقی می کند، که بیانگر ماهیت جهان مادی و ماهیت طبیعت است:
·        جوهرعبارت است از آنچه که «وجود در خود (فی نفسه) دارد و بوسیله خودش (بی نیاز از غیر) درک می شود.
·        یعنی مفهوم آن، برای اینکه ساخته شود، نیازمند مفهوم چیز دیگری نیست.»
·        (اسپینوزا، «اخلاق»، تعریف، ص 3)

8
·        جوهر علت و باعث خویشتن خویش است، پایان ناپذیر و لایتناهی است، ابدی است و وجود خود را در اتریبوت های (صفات ممیزه)  بیشمار خود، که بیانگر ماهیت آنند، نشان می دهد.

7
·        در حالیکه همه چیزهای خاص، تنها نحوه های وجودی این اتریبوت ها (صفات ممیزه) هستند.

·        مراجعه کنید به اسپینوزیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

8
·        از آنجا که مفهوم جوهر با درک غیردیالک تیکی از حامل تغییرناپذیر چیزهای تصادفیِ تغییرپذیر پیوند ناگسستنی دارد، تنها به معنی محدود کلمه می تواند بیانگر ماهیت ماده باشد.

9
·        جوهر می تواند به معنی ماده ای باشد، که آن را نمی توان به حامل وحدتمند پدیده ها و به تنوعیتی از پدیده ها تجزیه کرد.
·        ولی نه به عنوان ماده وحدتمندی، که در تنوع فرم های توسعه خویش وجود دارد.

10

·        به قول لنین، اهیمت تاریخی مفهوم جوهر از این قرار است، که آن «مرحله مهمی در روند توسعه شناخت بشری از طبیعت و ماده بوده است.»
·        (لنین، «مجموعه آثار»، جلد 38، ص 149) 

·        مراجعه کنید به ماده در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر