فصل
پنجم
ایدئالیسم
پروفسور
دکتر اندراس گدو
برگردان
شین میم شین
بخش
سوم
تاریخ
پیدایش فلسفه حیات و پوزیتیویسم:
نقد
خرد
قسمت
پنجم
گسست
با تفکر فلسفی و انتقاد از علم:
کیرکگارد
ادامه
6
کارل لویت (1897 ـ 1973)
فیلسوف آلمانی
موضوع پژوهش:
تفکر نیچه و هایدگر
مؤلف آثار متعدد
·
کارل لویت در رابطه با رونق فلسفه حیات
در قرن بیستم می نویسد:
·
«تز اشتیرنر راجع به منفرد، بلحاظ تاریخی ـ
زمانی به دیدار مفهوم کیرکگاردی «منفرد» می رود که در مقابل خدا به خویشتن خویش
قناعت می ورزد.
·
اشتیرنر و کیرکگارد هر دو، دیگر نه
به انسان بودن بشریت معاصر ایمان دارند و نه به مسیحی بودن مسیحیت مدرن.»
·
(کارل لویت، «از هگل تا نیچه»، ص 436، 1941)
7
·
فلسفه کیرکگارد ـ به مثابه نطفه
مشترک اگزیستانسیالیسم مذهبی و آته ئیستی ـ راز سوبژکتیویته (سوبژکت وارگی) منفرد
را بسان اشتیرنر در فریاد درد طویل منفرد می داند.
·
مراجعه کنید به دیالک تیک منفرد (خاص)
و عام در تارنمای دایرة المعارف روشنگری
8
·
فلسفه کیرکگارد راز سوبژکتیویته
منفرد را در فرم های زیر اعلام می دارد:
الف
·
در فرم اعتراف عریان و خودشناسی
دقیق روح تنهای نومید و مستأصل
ب
·
از راه تفاسیر جدید از انجیل
ت
·
ضمنا از راه بررسی های فلسفی
·
آنسان که فرم و محتوا میان جهان ها
و فراز جهان ها در فضای چندین معنائی شناور می شوند.
9
·
فرم به اصطلاح ادبی اعترافات و
اکثر قصه های اوتوبیوگرافیکی و توصیفات کیرکگارد در خدمت محتوای فلسفی قرار دارند.
10
·
روانگذشت های شخصی و تصمیمات شخصی
در آثار فلسفی کیرکگارد نه فقط به مثابه پذیرش و تحلیل نهائی، بلکه همچنین به
مثابه محتوای ماهیت اعتبار دارند.
11
·
در فرم بررسی های عقلی ـ مفهومی
کیرکگارد اعترافات سوبژکتیویته منفرد قد علم می کند.
12
·
استدلالات مفهومی حول کانون نگرش
چرخ می زنند، کانونی که از دسترس مفاهیم خارج
است.
13
·
اگر این فلسفه در میدان مفاهیم توقف می کرد، احساسات و علایق «دیالک تیک
کیفی» به دو معنی به ورشکستگی نزدیک می شد:
الف
·
ورشکستگی اول در پا فراتر نهادن مفهومی
فلسفه در تلاش و تقلای خود بود.
ب
·
ورشکستگی دوم در درک مطلق از سوی مفهوم
در تلاش و تقلای خود بود:
·
تجلی الهیت لایتناهی ابدی در درون سوبژکتیویته
پایان مند بشری.
14
·
این راز در فلسفه کیرکگارد ـ قبل
از همه ـ بطرز منفی و در تضاد با تفکر عینی و سیستم منطقی به عنوان ایده تاریخ جهان
قلمداد می شود.
15
·
فلسفه هگل بنظر کیرکگارد، تکمیل
این گشتاورهای نفی کننده بوده است.
16
·
فلسفه هگل در دعوی تفکر سوبژکتیف
موجود، پارادوکس ها و درونیت منفرد، به مثابه مرکز مختصات ثابت نفی بنظر می رسید و
غلبه بر آن به مثابه شرط ضرور برای امکان و حق حیات فلسفه حیات.
17
·
فلسفه هگل در قاموس کیرکگارد، تجسم
و مظهر شر و شیطان بوده است.
·
«ایده فلسفه عبارت است از وساطت (ابلاغ)
·
ایده مسیحیت عبارت است از
پارادوکس.»
·
(کیرکگارد، «خاطرات روزانه»، جلد 1، ص 254، 1962)
·
(پارادوکس عبارت است از ادعا و یا حکم به ظاهر باطل و بی
معنا، که پس از تجزیه و تحلیل دقیقتر بر حقیقت غول آسائی دلالت می کند. مترجم)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر