آرش کمانگیر
(شنبه 23 اسفند 1337)
ادامه
شین میم شین
·
زمین
خاموش بود و آسمان، خاموش
·
تو گویی این جهان را بود با گفتار آرش، گوش
·
به یال کوه ها لغزید ـ کم کم ـ پنجه خورشید
·
هزاران نیزه ی زرین، به چشم آسمان پاشید
·
نظر افکند آرش سوی شهر، آرام:
·
کودکان بر بام
·
دختران بنشسته بر روزن
·
مادران ـ غمگین ـ کنار در
·
مردها در راه
·
سرود بی کلامی با غمی جانکاه
·
ز چشمان برهمی شد با نسیم صبحدم همراه:
·
«کدامین نغمه می ریزد
·
کدام آهنگ آیا می تواند ساخت
·
طنین گام های استواری را که سوی نیستی، مردانه می رفتند؟
·
طنین گام هایی را که آگاهانه می رفتند؟»
·
·
دشمنانش در سکوتی ریشخند آمیز
·
راه وا کردند
·
کودکان از بام ها او را صدا کردند
·
مادران او را دعا کردند
·
پیر مردان چشم گرداندند
·
دختران ـ بفشرده گردن بندها در مشت ـ
·
همره او قدرت عشق و وفا کردند
·
آرش اما همچنان خاموش
·
از شکاف دامن البرز بالا رفت
·
وز پی او
·
پرده های اشک ـ پی در پی ـ فرود آمد
·
بست یک دم چشم هایش را عمو نوروز
·
خنده بر لب، غرقه در رؤیا
·
کودکان با دیدگان خسته و پی جو
·
در شگفت از پهلوانی ها
·
شعله های کوره در پرواز
·
باد در غوغا.
·
شامگاهان
·
راهجویانی که می جستند آرش را به روی قله ها پیگیر
·
باز گردیدند
·
ـ بی نشان از پیکر آرش ـ
·
با کمان و ترکشی بی تیر.
·
آری، آری، جان خود در تیر کرد آرش
·
کار صد ها صد هزاران تیغه ی شمشیر کرد آرش
·
تیر آرش را سوارانی که می راندند بر جیحون
·
به دیگر نیمروزی از پی آن روز
·
نشسته بر تناور ساق گردویی فرو دیدند
·
و آنجا را از آن پس
·
مرز ایرانشهر و توران بازنامیدند
·
آفتاب
·
درگریز بی شتاب خویش
·
سال ها بر بام دنیا ـ پا کشان ـ سر زد
·
ماهتاب
·
ـ بی نصیب از شبروی هایش همه خاموش ـ
·
در دل هر کوی و هر برزن
·
سر به هر ایوان و هر در زد
·
آفتاب و ماه را در گشت
·
سال ها بگذشت
·
سال ها و باز
·
در تمام پهنه البرز
·
و این سراسر قله مغموم و خاموشی که می بینید
·
و اندرون دره های برف آلودی که می دانید
·
رهگذرهایی که شب در راه می مانند
·
نام آرش را پیاپی در دل کهسار می خوانند
·
و نیاز خویش می خواهند
·
با دهان سنگ های کوه، آرش می دهد پاسخ
·
می کندشان از فراز و از نشیب جاده ها آگاه
·
می دهد امید
·
می نماید راه
·
در برون کلبه می بارد
·
برف می بارد به روی خار و خارا سنگ
·
کوه ها خاموش
·
دره ها دلتنگ
·
راه ها چشم انتظار کاروانی با صدای زنگ
·
کودکان دیری است در خواب اند
·
در خواب است، عمو نوروز
·
می گذارم کنده ای هیزم در آتشدان
·
شعله بالا می رود، پر سوز.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر