فصل
پنجم
ایدئالیسم
پروفسور
دکتر اندراس گدو
برگردان
شین میم شین
بخش
سوم
تاریخ
پیدایش فلسفه حیات و پوزیتیویسم:
نقد
خرد
قسمت
پنجم
گسست
با تفکر فلسفی و انتقاد از علم:
کیرکگارد
ادامه
10
فریدریش اشلایرماخر (1768 ـ 1834)
تئولوگ پروتستانی
فیلولوگ کهن
تئوریسین دولتی
سیاستمدار کلیسائی
پداگوگ
مترجم آثار افلاطون به آلمانی
مؤسس هرمه نویتیک نوین
·
در فلسفه سوبژکتیویته کیرکگارد،
گرایشی به نقطه اوج خود و به انحلال و تخریب دانش فلسفی می رسد.
·
بر ضد فرم های نمودین پیشین این
گرایش در فلسفه یاکوبی، هامان و اشلایرماخر، هگل از نخستین آثار خود رزمیده است:
الف
فریدریش هاینریش یاکوبی (1743 ـ 1819)
فیلسوف، حقوقدان، بازرگان و نویسنده آلمانی
·
از دید هگل، فلسفه یاکوبی،
«سوبژکتیویته کاملا سوبژکتیفی را به فردیت مبدل می کند.»
ب
·
ضمنا «سوبژکتیویته و پایانیت مطلق
یاکوبی، خود پایانیت را در مفهوم به خدمت نمی گیرد، بلکه آن را به مثابه پایانیت
پایانی، به مثابه تصادفیت تجربی و شعور این سوبژکتیویته به درجه اصل (پرنسیپ)
ارتقا می دهد.»
·
(هگل،
«آثار 20 جلدی»، جلد 2، ص 333)
ت
یوهان
گئورگ هامان (1730 ـ 1788)
فیلسوف
و نویسنده آلمانی
نماینده
هیچدانی سقراطی
مدافع
ایمان مذهبی
منتقد
روشنگری و خرد
از
نمایندگان جنبش «هجوم و فشار»
·
هگل ضمنا روشن می سازد که دانش بی
واسطه در فلسفه عقیده هامان و یاکوبی (که نوزاد فلسفه حیات محسوب می شوند) اصولا
به پوزیتیویسم شناخت مبتنی بر عقل سلیم بشری برمی خوریم و هر دو (فلسفه عقیده و
پوزیتیویسم) دیالک تیک شناخت و عینیت شناخت را مورد صرفنظر قرار می دهند.
پ
·
به نظر هگل، «منظور از عقیده و
دانش بی واسطه (که هر دو ضمنا چیز واحدی اند)، در اینجا همان چیزی است که نظرات
عامه پسند نامیده می شوند:
1
·
جرقه ذهنی ناگهانی
2
·
استنباط قلبی
3
·
قوه مرموز طبیعتا موجود در نهاد
انسانی
4
·
عقل سلیم بشری و غیره.
ث
·
تشکیل دهنده ی منشاء بی واسطگی
همین چیزها هستند.
·
بدین طریق هر چیزی در ضمیر و هر
حقیقت امری در ته دل به اصل بدل می شود.»
·
(هگل،
«آثار 20 جلدی»، جلد 8، ص 152)
11
·
نقد کیرکگارد از «تفکر عینی» به
تکمیل «نتیجه نهائی منفی» منجر می شود که یاکوبی بر ضد شناخت درخود و برای خود
تثبیت بخشیده بود.
·
(هگل،
«آثار 20 جلدی»، جلد 4، ص 45)
12
اثری از طراح ارجمند مجله هفته
گئورگ ویلهلم فریدریش هگل (1770 ـ 1831)
·
کافمن یادآور می شود که بسیاری از
اشارت مجادله آمیز کیرکگارد راجع به هگل، معروفتر از این حقیقت امرند که هگل نقد
خود از کیرکگارد را حتی 6 سال قبل از تولد کیرکگارد منتشر کرده است.
·
کافمن ضمنا به بازتاب های انتقادی
هگل در اثر او تحت عنوان «فنومنولوژی روح» راجع به «فلسفه روح افزا، فلسفه ایمان
زا» اشاره می کند.
·
(کافمن،«هگل،
بازتفسیر»، ص 99، 1970)
13
·
مسئله گذاری ها و استنتاجات بسیار
مهم هگل در زمینه های زیر بنظر کیرکگارد بی اهمیت، بی معنی، یاوه و زباله جلوه گر
می شوند:
الف
·
در زمینه روشن کردن رابطه
سوبژکتیویته و اوبژکتیویته در دیالک تیک شناخت
ب
·
در زمینه روشن کردن رابطه
سوبژکتیویته و اوبژکتیویته در شناخت و موضوع شناخت
ت
·
در زمینه روشن کردن رابطه
سوبژکتیویته و اوبژکتیویته در شبکه مناسبات فرد و روند تاریخی
پ
·
در زمینه روشن کردن رابطه
سوبژکتیویته و اوبژکتیویته میان نیات، اعمال و عینیت اجتماعی بالاعم و در جامعه
بورژوائی بالاخص.
14
·
نقطه پات در دیالک تیک تاریخ هگل،
آنجا که اندیشه غیر قابل ارجاع به فردی و تشخیص خودپوئی جامعه بورژوائی (که به
مثابه صفت ممیزه عینیت اجتماعی تلقی می شود) به تصورات مذهبی ـ مسیحی تئولوژی
الهی، مشیت الهی، تئودیسی (وجود عوامل شرور و شر به مثابه خواست الهی) منتهی می
شدند، آنجا که «دولت ها، ملت ها و افراد» بسان «آلات دست بی شعور و مهره های هر
کسب و کار درونی» روح جهانی جلوه گر می شوند، در فلسفه کیرکگارد به مثابه آلفا و
اومگای (آغاز و پایان) «تفکر عینی» علمی، ایده تاریخ جهان و «گمان ورزی» عقلائی
جلوه گر می شوند و از دید کیرکگارد، بدین طریق بر منشاء این نقطه پات سرپوش نهاده
می شود.
·
(هگل،
«خطوط اصلی فلسفه حقوقی»، ص 290، 1956)
15
·
بدین طریق، چنین کرد و کارهای
واقعیت عینی به مثابه عمل و لذا به مثابه کرد و کار افراد منفرد می نماید.
·
این بنظر هگل، با توجه به محتوای
ماهوی آلات کرد و کار و سوبژکتیویته خاص آنها، فرم توخالی این کرد و کار است.
·
(هگل،
«اثار 20 جلدی»، جلد 10، ص 353)
16
ویلهلم دیلتی (1833 ـ 1911)
فیلسوف،
روانشناس، پداگوگ آلمانی
از
فلاسفه متعلق به فلسفه حیات (اگزیستانسیالیسم آلمانی)
او
پدیده را نه بر بنیان قانونمندی های طبیعی، بلکه بر بنیان خودقانونمندی عالم روحی
و روانی انسانی توضیح می داد.
او
جزو مؤسسین علوم روحی محسوب می شود.
او
ضمنا مؤسس متد هرمه نویتیک و روان شناسی فهمنده است.
او
این متد را در آموزش جهان بینی بکار می بندد.
مؤلف
آثار بیشمار
·
کیرکگارد و هگل اما «در این زمینه
موضع یکسانی نداشته اند.»
الفرد بویملر (1887 ـ 1968)
فیلسوف و پداگوگ
نقش تعیین کننده در تشکیل ناسیونال ـ سوسیالیسم داشته
است.
·
از آندو نمی توان آنسان که بویملر
و دیلتی در اوایل سال های 20 بیستم قرن تلاش دارند، مخرج مشترک گرفت و بلحاظ مذهبی
مشابه قلمداد کرد.
·
(مراجعه
کنید به بویملر،«هگل و کیرکگارد، بررسی هائی در تاریخ آلمان»، ص 50، 1943)
17
·
کیرکگارد بر ضد «تفکر عینی» و بر
ضد تقدم قائل شدن بر شناخت علمی و فلسفی در فلسفه هگل مبارزه می کرد.
·
مخالفت کیرکگراد با فلسفه خرد هگل
بود.
·
درک کیرکگارد از مذهبیت پارادوکسی
سوبژکتیویته فردی هگل با توجه به تفاوت مذهبی، از تضاد فلسفی بنیادی آندو ناشی می
شد.
·
فلسفه هگل به نظر کیرکگارد، مذهبی
جلوه می کند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر