سرچشمه:
صفحه فیسبوک رها
میم حجری
1
·
اسلام و هر دین دیگر فرمی از شعور اجتماعی
است که در آغاز بیانگر حقیقت تاریخی بوده و نتیجتا مترقی بوده است.
·
اگرچه شعور وارونه و پا در هوا
بوده است.
·
مثل همه ادیان به اصطلاح آسمانی و
در واقع، مطلقا زمینی و زمینی تر از زمینی.
2
·
اسلام از عناصر ایدئولوژیکی جدی جامعه
برده داری بوده است.
·
و به مثابه عنصر روبنائی ـ ایدئولوژیکی
با زیز بنای جامعه (مناسبات تولیدی برده داری) انطباق داشته است.
3
·
اسلام یکی از موتورهای فکری و
معنوی مهم پیشرفت جامعه بوده است.
4
·
اسلام اتفاقا مدافع بزرگ حقوق زنان
در آن زمان بوده است:
·
سطح نازل توسعه نیروهای مولده و
کمبود مواد غذائی، مردم را در آن زمان بر آن می داشت که دختر بچه ها را زنده بگور
کنند.
·
اسلام هم با این توحش تحمیلی به
مبارزه برمی خیزد و هم با برداشتن سدها و موانع از مسیر توسعه نیروهای مولده (تعویض
مناسبات تولیدی ماقبل با مناسبات تولیدی برده داری) شالوده جبری (ضروری) و عینی و مادی و واقعی این توحش
زن ستیز را از بین می برد.
5
·
اسلام ضمنا موازین اخلاقی و شرعی اکید
و واحب الاجرا برای همزیستی صلح آمیز زن و مرد فراهم می آورد که در آن زمان بی
همتا بوده است.
6
·
چیزها، پدیده ها، سیستم ها و
روندها را بهتر است که در سیر تاریخی شان در نظر گیریم و گرنه دچار خودفریبی خواهیم
گشت و اگر ریگی به کفش داشته باشیم، به
جرگه عوامفریبان خواهیم پیوست.
7
·
هیچ جامعه ای بدون شعور اجتماعی (خواه
وارونه و خواه علمی و درست) نمی تواند ادامه حیات دهد.
·
شعور کهنه و وارونه را باید دیر یا
زود با شعور نوین و علمی و انقلابی جایگزین ساخت.
·
تخریب و تخطئه شعور وارونه، بدون
ارائه آلترناتیو و استدلال و اثبات علمی آلترناتو، کردوکاری بسیار خطرناک است.
· همان بهتر که جامعه با شعور وارونه سر کند تا اینکه در خلأ شعور اجتماعی به دره توحشی مهیب تر سقوط کند و نابود گردد.
· همان بهتر که جامعه با شعور وارونه سر کند تا اینکه در خلأ شعور اجتماعی به دره توحشی مهیب تر سقوط کند و نابود گردد.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر