سرچشمه:
صفحه فیسبوک
فریده
گاف سنگزاد
·
بهتر هم همین است، پروفسور بی خبر از عالم و آدم!
·
از دیالک تیک داد و ستد در هستی
طبیعی و اجتماعی گزیر و گریزی امکان پذیر نیست.
1
·
همه جا و همیشه برای هر دادی، ستدی
طلب می شود.
2
·
آنهم نه فقط در جامعه بشری میان انسان
ها، بلکه حتی در همبود میمون ها و دیگر جانوران
·
وقتی میمونی میوه شیرین آبداری در دست دارد، میمون های دیگر برای دریافت بخشی
از آن شپش های تن میمون میوه دار را می جویند و به نظافت بدترین جاهای اندام آن می
پردازند:
·
این بدان معنی است که برای ستد احتمالی
و آرزوئی خود دادی می دهند.
3
·
دیالک تیک داد و ستد حتی در میان گیاهان
و میان گیاهان و حشرات و جانوران اعتبار عملی دارد.
·
دلیل رنگ و عطر و طعم میوه های
درختان و شهد گل های گیاهان نیز در همین دیالک تیک است:
·
نباتات برای حفظ و توسعه نوع خود
دادی به جانوران و حشرات و انسان ها می دهند تا ستدی درخور دریافت کنند و به آرزوی خود برسند.
4
·
گزنه گزنده همه خنجرهای خود را
غلاف می کند و و حفره های اسیدی خود را مسدود می سازد، بستر گرم و نرمی و سفره رنگینی برای حشرات می گسترد تا گرده های خود
را به جنس مخالف خود برساند و تکثیر شود.
5
·
ریشه واژه های «داد» و «بی داد» در
همین دیالک تیک هستی شمول است:
·
کسی که به ازای ستدی، دادی ندهد،
بر طرف مقابل بیداد می دهد و بنا بر قانون دیالک تیکی داد و ستد، چنین کرد و کاری
محکوم است.
6
·
سعدی به طلبکار، توصیه می کند که
تشک و لحافش را بر دارد و دم در خانه طرف مقابل (بیدادگر) بخوابد تا به ازای دادش،
ستدی درخور بگیرد.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر