۱۳۹۱ خرداد ۲۹, دوشنبه

کمونیست ها امروز (36)

طرح از مجله هفته
پروفسور دکتر هانس هاینتس هولتس
(حزب و جهان بینی آن)
برگردان یدالله سلطانپور

پیشرفت واقعی در تاریخ نه بطور خطی، بلکه در فرم زیگزاک، در دیالک تیک پیشروی ها و عقب نشینی ها جامه عمل می پوشد.
تاریخ ـ اما ـ به قول هگل، «پیشرفت در درک آزادی» است.
زیرا آنچه که بشریت یک بار به دست آورده، فراموش نمی شود، بلکه در «خطه تصور» به کردوکار خود ادامه می دهد.

ما همه دلایل جهان را در اختیار داریم، تا شلیک ناو جنگی «آورورا» (شفق سرخ صبح) را به باد فراموشی نسپاریم،
شلیکی که با آن انقلاب اکتبر آغاز شده است!


بخش پنجم
پیروزی ها و چه بسا حتی شکست ها هنوز در پیش است!

• در سال 1917 میلادی، با انقلاب اکتبر، دوره انقلاب پرولتری آغاز می شود.

• خود انقلابات ـ اما ـ که در نقطه اوج توسعه های اجتماعی ـ تاریخی در می گیرند، با شکست ها همراه اند:

1

• انقلاب کبیر فرانسه (در سال 1789) به معنی گذار به جامعه بورژوائی بود، گذاری که در مدتی بیش از یک قرن، در هیئت تغییراتی در مناسبات تولیدی فئودالی، بتدریج قوام یافته بود.
• اما علیرغم آن، قدرت های مرتجع فئودالی توانستند با تشکیل کنگره وین (29 سال پس از پیروزی انقلاب فرانسه، یعنی در سال 1815) ـ پس از شکست نظامی ناپلئون ـ و با «اتحاد مقدس» تزار روس، قیصر اطریش و پادشاه پروس، فرم حاکمیت سلطنت مطلقه را دوباره برای یک نسل تمام، احیا و برقرار سازند.

• آیا این به معنی ناکامی انقلاب فرانسه بوده است؟

• آیا این به معنی بطلان آرمان های انقلاب فرانسه بوده است؟

• نه، هرگز!

• چرا؟

• به دلایل زیر:
الف

• زیرا با این کردوکار ارتجاع، گذار بالنده از فئودالیسم به کاپیتالیسم و دموکراسی بورژوائی متوقف نمی شد، بلکه فقط به تعویق می افتاد.

ب

• بهترین ارواح زنده در آن زمان، یعنی در دوره سیطره ارتجاع، کماکان به ستایش از انقلاب فرانسه برخاستند.

ت

• نه از هر کسی، بلکه از هگل، که به ناروا، مهر تهمت «فیلسوف دولت پروس» بر پیشانی اش خورده، گزارش می دهند که در 14 ژوئیه، در سالروز یورش انقلابی بر باستیل، جام خود را به نام انقلاب بالا برده است.

2

• انقلاب اکتبر یک مقطع تاریخی است، که در آن، دوران کنونی تاریخ بشریت (دوران گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم در مقیاس جهانی. مترجم) آغاز می شود:

الف

• با اکتبر سرخ، پیکار در راه سرنگونی جامعه بورژوائی آغاز می شود.
• زیرا با این تلاش نخستین برای ساختمان فرماسیون اجتماعی سوسیالیسم، «نفی معین» منطقی کاپیتالیسم (برچیدن بساط تصاحب خصوصی اضافه ارزش بطور اجتماعی تولید شده، یعنی برچیدن بساط مالکیت خصوصی بر وسایل تولید)، تشخص معین تاریخی کسب می کند.

• مراجعه کنید به دیالک تیک مجرد ـ مشخص، دیالک تیک منطقی ـ تاریخی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

ب

• در اینکه سرمایه داران و عمال سرمایه در مقابل این امر مقاومت به خرج خواهند داد، تردیدی نبود.

ت

• اینکه آنان با در اختیار داشتن برتری مادی غول آسائی، در نبرد نخستین پیروز شده اند، نباید دلیلی بر تسلیم و واخوردگی باشد.

پ

• پیروزی موقتی کاپیتالیسم هرگز نمی تواند دلیلی بر انکار این حقیقت امر باشد، که جوامعی که به ساختمان سوسیالیسم آغاز کردند، نه فقط توانستند بیش از هفتاد سال در مقابل سیستم سرمایه داری جهانی ایستادگی بخرج دهند و به قدرت جهانی بدل شوند، بلکه علاوه بر آن توانستند در عرصه های بسیاری مدل های کارآئی را در زمینه فرم نوین سعادت توده ها تحقق بخشند.

ث

• مثال هائی از این دست در ضمیر انسانی ته نشین می شوند و انگیزه های عمل انسان ها را تشکیل می دهند.

ج

• پیشرفت واقعی در تاریخ نه بطور خطی، بلکه در فرم زیگزاک، در دیالک تیک پیشروی ها و عقب نشینی ها جامه عمل می پوشد.

ح

• تاریخ ـ اما ـ به قول هگل، «پیشرفت در درک آزادی» (Fortschritt im Bewusstsein der Freiheit) است.

• مراجعه کنید به دیالک تیک جبر و اختیار (دیالک تیک ضرورت و آزادی) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

• (آزادی و اختیار انسان ها به اندازه وقوف آنها به قانونمندی های عینی هستی طبیعی و اجتماعی است.
• انسان ها به اندازه همین وقوف می توانند تاریخ خود را بسازند.
• هگل به این معنا ست که می گوید:
• تاریخ عبارت است از پیشرفت در درک آزادی. مترجم)


خ

• زیرا آنچه که بشریت یک بار به دست آورده، فراموش نمی شود، بلکه در «خطه تصور» بشری به کردوکار خود ادامه می دهد.

• (تصور عبارت است از فرم انعکاس ایده ای (فکری) واقعیت عینی بوسیله سیستم عصبی مرکزی جانوران عالی و انسان.
• تصور عبارت است از تصویر حسی کلی (مبتنی بر کلیت) چیزها با خواص و روابط شان.
• تصور اما ـ بر خلاف ادراک و یا دریافت ـ تصویر بی واسطه و مستقیم از چیزهای موجود که بر حواس پنجگانه تأثیر می گذارند، نیست.
• تصور به معنی بازتولید تصویر ادراک شده است، باز تولید تصویری که قبلا بوسیله ادراک چیزها پدید آمده است. مترجم)


د

• از این رو ست که انقلاب اکتبر نقطه زمانی ئی را نشانه گذاری می کند که دوران گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم نام دارد.

ذ

• گذار ـ اما ـ فی نفسه، هنوز به معنی پیروزی قطعی نیست.
• گذار هم می تواند پیروز شود و هم می تواند ناکام بماند.

ر

• جامعه نوین را نمی توان بدون پیکار بدست آورد:

1

• زیرا سرمایه داران که بهره وری از سرمایه ـ بمثابه منبع سود ـ بت جادوئی شان را تشکیل می دهد،، نمی توانند با تغییر مناسبات مالکیت به مخالفت بر نخیزند.

• (اگر بورژوازی با تغییر مناسبات مالکیت مخالفت نورزد، یعنی اگر از بت جادوئی خویش صرفنظر کند، با خویشتن خویش در تضاد قرار می گیرد. مترجم)


2

• تنها طبقه ای که اضافه ارزش را تولید می کند، بی آنکه بتواند آن را تصاحب کند، سودی در تداوم انباشت سرمایه ندارد و می تواند به تحول سیستم اجتماعی ـ اقتصادی مبادرت ورزد، بی آنکه با خویشتن خویش در تضاد قرار گیرد.

3

• کسانی که نیروی کار خود را می فروشند، نیروی کاری که برای دیگری منبع سود است، دلیلی ندارند تا به ازای سقوط خویش، به دفاع از منافع سرمایه داران برخیزند.

4

• آنها برای وقوف به جایگاه خویش در تضاد اصلی دوران، فقط باید به موقعیت طبقاتی خویش آگاه شوند.

5

• بحران کاپیتالیسم تعین فرمی ذاتی اقتصاد آن است.

6
• غلبه بر بحران، مسئله ای طبقاتی است.

7

• از این رو ست که گذار به عصر ما، یا گذار به سوسیالیسم است و یا گذار به هیچ است.

8

• ما همه دلایل جهان را در اختیار داریم، تا شلیک ناو جنگی «آورورا» (شفق سرخ صبح) را به باد فراموشی نسپاریم، شلیکی که با آن انقلاب اکتبر آغاز شده است.

9


• همانطور که گوته در «توپخانه والمی»، آنجا که سربازان انقلاب فرانسه ارتش های مداخله گر پروسی ـ اطریشی را در هم کوبیدند و به فرار واداشتند، از شروع عصر نوینی سخن گفت، ما هم به همان سان، می توانیم شلیک ناو جنگی «آورورا» را شروع دوران نوینی بنامیم.
• دورانی که یا با تشکیل نظام اجتماعی نوینی برای بشریت به پایان می رسد و یا با پایان انسانیت بشریت، یعنی با سقوط بشریت به قهقرای بربریت!


انقلاب اکتبر ـ با این آلترناتیو در نظر ـ هم نشانه امید است و هم تکلیف:
انترناسیونال برای دفاع از حقوق بشر است که به پیکار برخاسته است!
پایان فصل پنجم
ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر