۱۳۹۱ خرداد ۲۷, شنبه

چاله ها و چالش ها (181)

پراودا در ۱۰۰ سالگی: زنده و رزمنده
راجندرا شارما
برگردان الف میم شیری
منبع: دموکراسی مردم

سرچشمه:
مجله هفته
http://www.hafteh.de


میم

• پراودا بهتر است به مناسبت صدسالگی خود، به انتقاد از خود جمع و جوری مبادرت ورزد.
• چون شکست سوسیالیسم به ضعف نظری (تئوریکی) جدی هیئت تحریریه پراودا دلالت دارد:

1

• به سهل انگاری پراودا در تربیت تئوریکی توده های کشور شوراها

2

• به عجر پراودا در تجهیز توده های خلق به تئوری رهائی بخش، به خوداندیشی، به هماندیشی و خودمختاری.

• به همین دلیل هم بوده که وقتی حمله به دژهای حاکمیت پرولتاریا آغاز می شود و بعد به سلب قدرت می انجامد، واکنش آگاهانه و فعال از سوی توده ها به چشم نمی خورد.
• و بدتر از آن، اکنون به جای انتقاد از خود جدی و به جای تلاش تئوریکی جدی برای کشف علل مختلف شکست، واپسگرایانه به ستایش از گذشته استالینی و تقدیس کورکورانه آن دوره روی می آورند.

مترجم

• تاریخ هر پدیده یک چیز است و انتقاد و یا تأئید دوره های مختلف آن تاریخ یک موضوع دیگر!
• این روزنامه در تاریخ پنجم ماه مه سال ۱۹۱۲ تأسیس شده و در پنجم ماه مه سال ۲۰۱۲ صد ساله شده.
• حالا در این تاریخ صد ساله، چه بر آن گذشته، چه راهی را طی کرده، موضوع دیگری است و همواره قابل بحث و بررسی و این امر، باعث انکار صد سالگی آن نمی شود.

میم
• میم منکر صدسالگی پروا نبوده است!
مترجم

• لازم به گفتن است که متاسفانه منتقدان این روزنامه، حداقل در طول بیست سال اخیر، کمترین آشنائی با آن ندارند.
• چرا که زبان روسی دیگر «اخ» شده و کسی از این زبان ترجمه نمی کند و این گفته که «واپسگرایانه، به ستایش از گذشته استالینی و تقدیس کورکورانه آن دوره روی می آورند»، کمترین شباهتی به واقعیت ندارد.

میم

• مترجم محتر نوشته میم را بدقت نخوانده اند:
• «به همین دلیل هم بوده که وقتی حمله به دژهای حاکمیت پرولتاریا آغاز می شود و بعد به سلب قدرت می انجامد، واکنش آگاهانه و فعال از سوی توده ها به چشم نمی خورد.
• و بدتر از آن، اکنون به جای انتقاد از خود جدی و به جای تلاش تئوریکی جدی برای کشف علل مختلف شکست، واپسگرایانه به ستایش از گذشته استالینی و تقدیس کورکورانه آن دوره روی می آورند.»
• سوبژکت (فاعل) مورد نظر میم در این فراز از نوشته او توده ها بوده است.
• اینکه پراودا و حزب کمونیست روسیه در این سمتگیری توده ها چه نقشی دارد و پیشاپیش توده ها در حرکت است و یا به دبنال توده ها افتاده، بحثی دیگر است.

مترجم

• متاسفانه، در جنبش چپ ایران، شاید در همه جنبش چپ، نفوذ اندیشه مذهبی، بخصوص تشیع، بیداد می کند.
• هر کسی فقط خودش را یکی از «چهارده معصوم» مورد نظر خودش می پندارد و همه بقیه را گنهکار و شایسته سوزش در آتش جهنم.
• از همین رو، تمام ارزشها را بی ارزش می شمارد، تاریخ را یک خط مستقیم تصور می کند که با خطکش فوق دقیق کشیده شده و هر کس و همه چیز را خارج این خط می داند.

میم


• این فراز از نوشته مترجم محترم بیانگر چیزی انتزاعی و کلی است.
• بحث حاصلخیز بهتر است که روی چیزهای مشخص صورت گیرد و نه چیزهای انتزاعی و کلی.

مترجم

• امیدوارم این میم، همان میم خردگرا، دانش پژوه، منطقی و اندیشمندی نباشد که از دایرة المعارف روشنگری می شناسمش.

میم
• با سپاس از مترجم محترم
• صاحب نظر ـ حداقل در وهله اول ـ مهم نیست.
• راستش را بخواهید، اصلا کیستائی میم و نویسنده مطلب و مترجم آن مهم نیست.
• مهم نظری است که حاوی اندیشه ای درست و نادرست است و بهتر است به جای گشتن به دنبال سوبژکت (صاحب نظر، نویسنده، مترجم) به خود نظر، اندیشیده شود و نظر فی نفسه مورد حلاجی قرار گیرد و گرنه راه از چاه تشخیص داده نمی شود.

مترجم

• اولا، امروزه، حداقل در طول ۲۰ سال اخیر، مطالب پراودا بدلایل مختلف، از جمله، نبود مترجم زبان روسی، از صحنه سیاسی ایران کاملا غایب است.
• بنابر این، اظهار نظر بدون حداقل شناخت، دور از منطق است.

میم


• میم در باره محتوای مطالب پراودا اظهار نظر نکرده است.
• او فقط به «خودستائی و یا پراودا ستائی» عاری از انتقاد از خود ایراد گرفته است.
• همین و بس.
• برای این انتقاد تسلط به زبان روسی و یا وقوف به محتوای پراودا لازم نیست، مگر اینکه شما دلیل قوی دال بر بطلان این انتقاد از دور داشته باشید.

مترجم

• ثانیا، فرض کنیم، پراودا نه، یک انسان ۵۰ سال پیش بدنیا آمده و امروز ۵۰ سالگی خودش را جشن می گیرد.
• بدلیل اینکه فلان مدت در بیمارستان بستری بوده، یا فلان مدت در زندان بسر برده و یا هزار و یک عیب و ایراد دیگر داشته، آیا امروز حق ندارد، روز تولد خود را جشن بگیرد؟

میم

• میم در بحث با هموطنان خویش، گاهی دچار تردید به خود می شود.
• جمله آغازین او به شرح زیر بوده:
• «پراودا بهتر است به مناسبت صدسالگی خود، به انتقاد از خود جمع و جوری مبادرت ورزد.»

• از کسی که این حکم را بر زبان رانده، هرگز نمی توان سؤال کرد که «آیا امروز حق ندارد، روز تولد خود را جشن بگیرد؟»
• چون او هرگز چنین جسارتی به خرج نداده است.

مترجم
• مثال دیگر:
• مردم سومالی، یوگسلاوی، افغانستان، عراق، لیبی، فلسطین، حتی اتحاد شوروی و بسیاری دیگر نتوانستند در مقابل هجوم وحوش مسلح استعمار مقاومت کنند، آیا فلان روزنامه یا نشریه آنها را می توان به ناتوانی در «تربیت توده ها» متهم کرد و مقصر شمرد؟

میم

• این مثال مترجم محترم، مثال کلی و انتزاعی است.
• در کشوری که طبقه کارگر زمام امور را بدست دارد و یا در هر حزب کمونیست، ارگان حزب لنینی وظیفه تربیتی تئوریکی و فرهنگی و سازمانی و اخلاقی و غیره سترگی را بدوش می کشد.
• کم بها دادن به این وظیفه ارگان حزب کمونیست به معنی تلاوت فاتحه ای بلند بر حاکمیت طبقه کارگر است.
• مبارزه ایدئولوژیکی برای کلاسیک های مارکسیسم ـ لنینیسم به همان اندزاه مهم است که مبارزه سیاسی، اقتصادی و نظامی و غیره.

مترجم


• فکر میکنم این سبک برخورد به مسئله، بمعنی فراموش کردن دشمن غدار است و هیچ سنخیتی با منطق ندارد.

میم
• اتفاقا درست برعکس!
• ایراد میم به نویسندگان و مترجمان و یا مدافعان «گذشته با همه رهاوردهای مثبت و منفی اش» این بود که «انتقاد از خود» یک پرنسیپ مارکسیستی است و اگر کسی و یا گروه و دسته ای صداقت انقلابی داشته باشد، باید به خطاهای خود باندیشد و به جای ماستمالی آنها به «انتقاد از خود» بپردازد و شرم کند:

• به قول مارکس «شرم کردن خصلتی انقلابی است!»


• البته حق با شما ست که فراموش نکردن دشمن غدار را توصیه می کنید:

• میم فقط پرنسیپی را یادآور شده است.
• وگرنه انتقاد از خود همیشه و همه جا با جفت دیالک تیکی اش، یعنی با انتقاد از غیرخود، با انتقاد اجتماعی و در این مورد انتقاد از سیستم اجتماعی و ایدئولوژی دشمن غدار و حتی سوبژکت های منفرد که در بینش شما نقش تعیین کننده بازی می کنند، دست در دست می رود.

• ولی تقدیس از گذشته ـ بی اعتنا به جنبه های مثبت و منفی آن ـ کسب و کار مارکسیست ها نیست، کسب و کار مرتجعین است، کسب و کار فوندامنتالیست ها ست.


• گذشته باید نقد دیالک تیکی شود، یعنی جوانب و جنبه های مثبت ان حفظ شود و توسعه داده شود و جوانب و جنبه های منفی آن نقد شود و دور افکنده شود.

• با مفاهیم «چهارده معصوم» نمی توان به تاریخ و روندهای تاریخی بر خورد درست و علمی کرد.
• برای بررسی تاریخ و روندهای آن، ماتریالیسم تاریخی مفاهیم و مقولات و قوانین قابل اعتمادی را پدید آورده است.
• اتفاقا وظیفه مبرم کسانی که پراودا را احیا می کنند، قبل از همه همین انتقاد از خود، یعنی انتقاد از کردوکار قبلی پیشکسوتان آن است.
• این چیزها و کارها نه با هم منافات دارند و نه به معنی انکار دستاوردها و خدمات در گذشته اند.
• اتفاقا به تحکیم پراودا کمک می کنند و نه به تضعیف آن. ممنون

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر