۱۳۹۱ خرداد ۲۵, پنجشنبه

توضیح مکاتب مهم مربوط به «تئوری شناخت» (34)

پروفسور دکتر مانفرد بور
پروفسور گئورگ کلاوس

پوزیتیویسم (7)
برگردان شین میم شین

1

• نئو پوزیتیویسم برای زبان دو فونکسیون قائل می شود:

الف
• فونکسیون علامت گذاری
ب
• فونکسیون خبردهی

2

• از دیدگاه نئو پوزیتیویسم، فونکسیون علامت گذاری به تنظیم دو طبقه زیر می پردازد:

الف
• طبقه نتایج
ب
• طبقه علائم زبانی

3

• خبردهی حاوی چیزی نیست، جز آنچه که در هر رابطه ای بوسیله متغیرها قابل تبیین است.
• از دیدگاه نئوپوزیتیویسم، هرکس در این متغیرها نتایج شخصی و سوبژکتیف خود را بمثابه ثابت ها قرار می دهد.

4

• نئو پوزیتیویسم بر پیشانی کلیه مسائل مهم که در تاریخ فلسفه نقش بازی کرده اند، مهر «مسئله واره» می کوبد و راهی سطل آشغال می سازد.

5

• آنگاه برای فلسفه، موضوع دیگری غیر از تحلیل منطقی زبان باقی نمی ماند:
• اما نه تحلیل زبان های واقعی مشخص، بلکه تحلیل «ساختار ترتیب سلاسل ممکنه عناصر علامتی مفروض»

6


• بدین طریق (بطرزی کاملا «منطقی») زبان نیز از شرایط عینی خود ایزوله و مجزا می شود و بطور ایدئالیستی و نهایتا ایراسیونالیستی مطلق می گردد و وظیفه اصلی فلسفه سرهم بندی کردن سینتاکس «نظام های مرحله ای» از این دست اعلام می شود:
• سینتاکس چنین «زبانی» عبارت است از ساختار «سیستم نمودارسازی» مربوطه.

• (سینتاکس و یا علم نحو به آموزش گرامر و جمله سازی اطلاق می شود. مترجم)

7

• ضمنا ادعا می شود که معنی هر جمله نه بواسطه پیوند های واقعی که آن جمله منعکس می کند، بلکه بواسطه طبقه جملات غیرتحلیلی که از آن جمله قابل استخراج اند، تعیین می شود.

8

• از آنجا که کلیه جملات منطق و ریاضیات تحلیلی اند و لذا تنها می توان جملات تحلیلی را از آنها استخراج نمود، دو باره این نتیجه گرفته می شود که منطق و ریاضیات ـ بر طبق این نظریه ـ بلحاظ عینی توخالی اند و در مورد واقعیت عینی حرفی برای گفتن ندارند.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر