۱۳۹۱ تیر ۳, شنبه

مکثی و بحثی روی کلمات قصار این و آن ( (116)

بحران عمومی سرمایه داری

امین قضایی
اقتصاد و دولت
نظریه ی مارکسیستی (؟) تأکید می کند:
اگرچه بحران اجتناب ناپذیر است اما به معنای کنترل ناپذیر بودن آن نیست.
هیچ دلیلی وجود ندارد که ما تصور کنیم سرمایه داری برای همیشه در یک بحران فرو خواهد رفت و از آن بیرون نخواهد آمد.
اما این بدان معنا نیست که سیاست های اقتصادی و مداخله ی دولتی، توانسته باشند موفقیت خود را تضمین کنند.
سرچشمه:
اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com


میم نون
آری شود، ولیک به خون جگر شود!

1
هیچ دلیلی وجود ندارد که ما تصور کنیم سرمایه داری برای همیشه در یک بحران فرو خواهد رفت و از آن بیرون نخواهد آمد.

• صحبت از بحران اقتصادی است و یا بحران عمومی؟

• بحران اقتصادی می آید و می رود تا دوباره بیاید، ولی بحران عمومی می آید و می ماند!

• سرمایه داری به هیچ ترفندی نمی تواند از بحران عمومی خویش خارج شود.
• این بحران عمومی از قبل از جنگ جهانی اول شروع شده و کماکان ادامه دارد، شدت و حدت می گیرد، ولی پایان نمی گیرد و نمی تواند پایان گیرد.

2

• امین قضائی (گورو) همیشه مسائل را ساده می کنند.
• اما با ساده کردن مسائل، مسائل حل نمی شوند، بلکه لاینحل می مانند.


• سرمایه داری برای برونشد از بحران عمومی اش جنگ جهانی اول را برافروخت، بیش از ده میلیون نفر را به خاک و خون کشید و بخش مهمی از حاصل کار و زحمت انسان ها را خاکستر ساخت.


• چند سال بعد، دوباره برای برونشد از همان بحران عمومی اش، جنگ جهانی دوم را بر افروخت، ۶۰ میلیون نفر را یا وحشیانه سوزاند و یا شقه شقه کرد، صدها میلیون نفر را مجروح و علیل و زمینگیر ساخت و دهها میلیون کودک بی پناه را بطرزی کلکتیف و دسته جمعی مورد تجاوز جنسی قرار داد و بعد به آتش مسلسل بست.

3

بحران عمومی سرمایه داری همه اعضا و جوارح جامعه سرمایه داری را، همه عرصه های زندگی را در برمی گیرد و آن را فلج می کند.
• بحران عمومی سرمایه داری دیری است که نه تنها عرصه های اقتصاد، سیاست، هنر، فلسفه و غیره، بلکه محیط زیست را حتی فراگرفته است.


توسعه غول آسای نیروهای مولده در سرمایه داری، تحت فرمان قوانین انباشت سرمایه، به تخریب پیش شرط های ئوکولوژیکی (محیط زیستی) بقای بشر منجر شده است، به نابودی امپریالیستی بخشی از بشریت و فرهنگ بشری منتهی شده است، آنهم نه فقط در کشورهای به اصطلاح جهان «سوم»، بلکه در خود کشورهای متروپول نیز.
• کشورهای متروپول به «جامعه دو سومی» بدل گشته اند و قربانیان این فاجعه به ذلت و ادبار مادی و معنوی دچار شده اند.

• از این رو ست، که پاسخ به سرمایه داری، مبارزه انقلابی در راه نظام اجتماعی آلترناتیو است، مبارزه به خاطر استقرار سوسیالیسم است.


بحران عمومی سرمایه داری تنها یک راه حل دارد و آن
وداع با مناسبات تولیدی سرمایه داری و گذار به سوسیالیسم است
!
همین و بس!
راه حل دیگری برای آن وجود ندارد.
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر