۱۳۹۱ تیر ۲, جمعه

توضیح مکاتب مهم مربوط به «تئوری شناخت» (37)

انتقاد بی انتقاد!
اثری از الکساندر گرینگ

پوزیتیویسم (10)

پروفسور دکتر مانفرد بور
پروفسور گئورگ کلاوس
برگردان شین میم شین

تلاش هائی که از موضع نئو پوزیتیویسم، با استفاده از ترفندهای سوفیستی نوین باصطلاح «منطقی» برای حفظ علمیت و منطقمندی ظاهری صورت می گیرند، ناگزیر و بطور قانونمند به یاوه منتهی می شوند.

22


رودولف کارناپ (1891 ـ 1970)
فیلسوف و از نمایندگان امپیریسم منطقی (نئوپوزیتیویسم)


• کارناپ می کوشد تا بر بنیان «مواد تجربی» سیستم تشکیل مفاهیم به این معنا را بوجود آورد و آن را ساختمان منطقی جهان می نامد.

23

• او در ضمن ادعا می کند که کلیه روابط را می توان ناشی از تشابهات موجود میان «تجارب شخصی ساده» دانست و «یادآوری تشابه» را تشکیل دهنده رابطه اساسی تلقی می کند.

24

• هدف و آماج کارناپ از این کار نشان دادن این امر بوده که در این سیستم، جائی برای واقعیت عینی مستقل از شعور وجود ندارد و لذا صحبت کردن از چنین واقعیتی «بی معنا» ست.

25

• بنظر کارناپ، «تجارب شخصی ساده» با جملات ساده در فرم «اکنون اینجا چنین است و چنان!» مطابقت دارند و بخش اساسی آنها را کلمات اشاره تشکیل می دهند.

الف

• «تجارب شخصی ساده» تنها در صورت پیروی از این رهنمودها قابل فهم خواهند بود.

ب

• «حقیقت» یک همچو جمله ساده ای ـ در عین حال ـ وابسته به فهم آن است.

• (این به نحوی از انحاء به معنی تعیین معیار سوبژکتیف برای حقیقت احکام و عملا به معین انکار عینیت حقیقت است. مترجم)

ت

• «حقیقت» جملات عام، فونکسیونی از «حقیقت» جملات ساده ای است که زیرجمله این جمله عام محسوب می شوند.

• (واژه «زیرجمله» را به تقلید از مفهوم ریاضی «زیرمجموعه» ساخته ایم. مترجم)

پ

• بلحاظ منطقی چنین «جمله ساده» ای جمله مفردی است که نه حاوی جملات دیگر است و نه حاوی مفاهیمی از قبیل «همه» و یا «چندین» بمثابه اجزای خود.

ث

• «جملات ساده» اما به سبب داشتن کلمات «اکنون» و «اینجا» فاقد ارزش ماندگار اند و تنها برای کسانی می توانند قابل فهم باشند که در لحظه ادای آن جملات، در کنار گوینده قرار داشته باشند.

ج

• حتی جمله «شخص ایکس در زمان معینی و در مکان معینی این و یا آن را ادراک کرده است!» جمله ساده محسوب می شود.

ح

• پس «جمله ساده» در واقع قادر به اثبات معنی جملات و کلمات نیست.

26

• نئوپوزیتیویست ها نیز نتوانستند خود را از شر این نتیجه منطقی خلاص کنند و لذا سعی کردند به جای «جمله ساده»، جمله پروتوکلی بگذارند که می بایستی به همان فرم فوق الذکر باشد.

27

• تصدیق هر حکم عام علوم می بایستی از طریق استخراج منطقی «جملات پروتوکلی» از آن، صورت گیرد که بعدا بنوبه خود می بایستی با تجارب شخصی بیواسطه مورد مقایسه قرار گیرد.

28

• «جملات پروتوکلی» می بایستی نشاندهنده مضامین تجربی بیواسطه باشند، اما نباید حاوی جملاتی باشند که نتیجه حلاجی نظری (تئوریکی) ادراکات اند.

29

• درباره چگونگی جملات در مطابقت با این قیود و شروط اختلاف نظر زیادی میان نئوپوزیتیویست ها وجود دارد.

30

• از آنجا که «جملات پروتوکلی» می بایستی شالوده کلیه علومی را تشکیل دهند که بقیه بر آن استوار خواهند شد، نئوپوزیتیویست ها ـ بنا بر موضعگیری فکری خود ـ مجبور بودند که متد دقیقی برای تشکیل چنین جملاتی عرضه کنند.

31

• طبیعی بود که همه تلاش ها در این راستا می بایستی نا کام بمانند.

32

• نئوپوزیتیویست ها می بایستی (بازهم برای حفظ علمیت ظاهری تئوری خود) «جملات پروتوکلی» را (نئوپوزیتیویست ها برای جملات پروتوکلی، اعتبار عام قائل شده بودند) از آخرین مبانی علمی تهی کنند.

33

• در واقع هر جمله، به انضمام هر «جمله پروتوکلی» (آگاهانه و یا نا آگاهانه) ـ کم و بیش ـ حاوی حلاجی نظری (تئوریکی) پیوندی است که انعکاس می یابد و «جملات پروتوکلی» بمعنای نئوپوزیتیویستی شان ـ در تحلیل نهائی ـ اصلا وجود ندارند.


ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر