۱۳۹۱ خرداد ۲۲, دوشنبه

پای منبر بزرگان (32)

عیسی صفا
کدام چپ؟
کمونیسم یا سوسیال دمکراسی؟
یدالله سلطان پور
سرچشمه:
اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com

عیسی صفا
به نظر من سه عامل دیگر را افزون بر دیکتاتوری باید در شناخت علل تشتت و ضعف چپ مورد بررسی قرارداد:

I
فرو پاشی اردوگاه سوسیالیستی

• بنظر آقای عیسی صفا علت ضعف چپ ایران در «بازسازی جایگاه واقعی سیاسی» خود در جامعه، علاوه بر دیکتاتوری طبقه حاکم، فروپاشی اردوگاه سوسیالیستی بوده است.
• در این زمینه نمی توان به ایشان حق نداد.
• فروپاشی اردوگاه سوسیالیستی همان و تعطیل همه احزابی که نقاب «چپ» به چهره داشته اند، همان!

• دیدن این حقیقت امر شق القمر نیست.

• شق القمر شاید پاسخ به این پرسش باشد که چرا؟

• آقای عیسی صفا بسان هر ساده لوحی پدیده های بعد از سقوط سوسیالیسم واقعا موجود را یکی پس از دیگری برمی شمارند و فکر می کنند که دست به تحلیل خیلی خیلی علمی می زنند:

پیامد اول
متلاشی شدن شوروی و سایر کشورهای سوسیالیستی تاثیری بسیار فراتر از فقط بر جنبش کمونیستی داشت.

• یکی از خصوصیات اصلی روشنفکران راست و چپ وطنی، بر لب راندن اصطلاحات و عدم وقوف به محتوای آنها ست.
• آیا واقعا قبل از فروپاشی اردوگاه سوسیالیستی، جنبش کمونیستی وجود داشته است.

• مفهوم «جنبش» به چه معنی است؟

• آیا وجود تعدادی از احزاب چپ مدعی مارکسیسم ـ لنینیسم به معنی وجود جنبش کمونیستی است؟

• علاوه بر این، تأثیر می تواند مثبت و یا منفی باشد.
• باید ببینیم که منظور ایشان چیست.

پیامد دوم
تمام نیروهای مترقی جهانی از این فروپاشی آسیب دیدند.

• این بدان معنی است که جنبش کمونیستی ادعائی تنها نماینده ترقی اجتماعی نبوده، بلکه علاوه بر آن نیروهای مترقی دیگری نیز وجود داشته اند، که از فروپاشی اردوگاه سوسیالیستی آسیب دیده اند.
• شاید ایشان بعدا توضیح دهند که منظورشان کدام نیروهای مترقی بوده است.

پیامد سوم
برخی از احزاب کمونیست با تغییر نام و ماهیت خود بطور کلی از صحنه کنار رفتند.

• ظاهرا حق با آقای عیسی صفا ست:
• فروپاشی اردوگاه سوسیالیستی همان و تعویض نام اکثریت احزاب موسوم به کمونیست همان!
• احزاب کمونیسمت کذائی به احزاب سوسیال ـ دموکرات تغییر نام دادند.

• اما چرا و به چه دلیل؟

• آقای عیسی صفا بطرزی مسکوت اعلام می کنند که این احزاب علاوه بر نام، ماهیت خود را نیز تغییر داده اند.

• ایشان در همین حکم، دیالک تیک نمود و بود (پدیده و ماهیت) را به شکل دیالک تیک نام و ماهیت بسط و تعمیم می دهند و عملا از تحول کلی احزاب کمونیست (تغییر نام و ماهیت) سخن می گویند.

• اکنون این سؤال پیش می آید که چرا و چگونه به این سادگی احزاب کمونیست کذائی ـ چه بسا حتی در خود کشورهای جزو اردوگاه سوسیالیستی ـ تغییر ماهیت می دهند؟

• آقای عیسی صفا می دانند که تغییر ماهیت احزاب به چه معنی است:
• تغییر ماهیت یعنی پشت کردن به پایگاه طبقاتی خویش و دفاع از منافع طبقاتی ضد آن.
• وداع با طبقه کارگر و در آمدن به خدمت بورژوازی.

• تغییر ماهیت طبقاتی از سوی حزب و سازمانی را نباید با تعویض پیراهن و زیرپیراهن عوضی گرفت.
• تغییر ماهیت طبقاتی روند بسیار بغرنج و راه پر سنگلاخی است و برخلاف توهم آقای عیسی صفا نمی تواند به بهانه فروپاشی اردوگاه سوسیالیستی و در واقع اتحاد شوروی صورت گیرد.

• آقای عیسی صفا بهتر است که حداقل با توجه به تحولات نمودین و ماهوی اکثریت همراهان خویش، در این زمینه اندکی باندیشند و از ساده کردن مسائل پرهیز کنند.

پیامد چهارم
احزاب سوسیال دموکرات به سوسیال لیبرال چرخش یافتتند.

• اکنون منظور آقای عیسی صفا از «نیروهای مترقی» که ظاهرا از فروپاشی اردوگاه سوسیالیستی آسیب دیده اند، برملا می شود:
• بزعم ایشان احزاب سوسیال ـ دموکرات جزو نیروهای مترقی بوده اند و تحت تأثیر فروپاشی اردوگاه سوسیالیستی از دموکرات به لیبرال بدل شده اند.
• با ساده کردن مسائل نمی توان به حل آنها نایل آمد.
• با ساده کردن مسائل فقط می توان به خودفریبی و عوامفریبی دست زد.
• یکی از دست اندرکاران تخریب اردوگاه سوسیالیستی همین احزاب سوسیال ـ دموکرات بوده اند.
• و پس از فروپاشی سوسیالیسم، فقط ماهیت خود را عیان ساخته اند و فونکسیون طبقاتی دیگری به عهده گرفته اند.
• محسوب داشتن احزاب رفرمیستی از قبیل احزاب سوسیالیست و سوسیال ـ دموکرات به عنوان نیروهای مترقی اگر از سر نادانی نباشد، به قصد عوامفریبی است.

پیامد پنجم
راست های کلاسیک نولیبرال شدند.

• آقای عیسی صفا مطالب فلسفی هم ترجمه کرده اند و یا نوشته اند و منتشر کرده اند، ولی ظاهرا از تمیز نمود از بود (پدیده از ماهیت) عاجزند و مثل ایدئولوگ های بورژوازی در سطح چیزها، پدیده ها و سیستم ها پرسه می زنند و اعتنائی به ذات آنها ندارند.


میلتون فریدمن، والتر اویکن، فریدریش فون هایک
Friedrich Hayek, Walter Eucken, Milton Friedman

• نئولیبرالیسم از چندین دهه قبل از فروپاشی اردوگاه سوسیالیستی، تدارک تئوریک دیده شده بود:
• پدران معنوی نئولیبرالیسم در سال های 30 و 40 قرن بیستم پایه های تئوریکی آن را پی ریخته اند و افراد زیر بوده اند:
• فریدریش فون هایک (1899 ـ 1992) ـ برنده جایزه نوبل ـ از اطریش.
• محفل فرایبورگی حول والتر اویکن (1891 ـ 1950) ـ اقتصاد دان.

• تاچریسم اولین قدم را در این زمینه برداشت.
• نئولیبرالیسم هجوم اصلی خود را پس از امحای اتحاد شوروی و دیگر کشورهای سوسیالیستی در اروپا آغاز می کند.

• چرا؟

• برای اینکه همه انواع دفاع اجتماعی از سوسیالیسم تضعیف شده بودند.
• نئولیبرالیسم به جای «اقتصاد بازار اجتماعی» به مدل اقتصادی و اجتماعی نئولیبرالی چنگ می زند، به مدلی که بمراتب بهتر خادم «توحش آزاد» بوده است.

• راست های کلاسیک نه جزو نیروهای مترقی بوده اند و نه تغییر ماهیت داده اند.
• تغییر سیاست اقتصادی و سیاسی به معنی تغییر ماهیت نیست.

• آقای عیسی صفا یا نمی دانند چه می گویند و یا قصد عوامفریبی دارند.
• احزاب دموکرات مسیحی، دموکرات، جمهوریخواه، سوسیال ـ دموکرات و سوسیالیست کذائی با اتخاذ مشی نئولیبرالی تغییر خط مشی سیاسی و اقتصادی می دهند، ولی هرگز تغییر ماهیت نمی دهند.

پیامد ششم
خلاصه همه به طرف راست خود نگاه کردند.

• احزاب چپ و راست و میانه بورژوائی و جناح های چپ و راست در احزاب بورژوائی ماهیتا بورژوائی اند، ماهیتا در خدمت طبقه بورژوازی اند.
• ولی هر کدام راه و ترفند خاص خود را برای تحکیم حاکمیت بورژوازی در پیش می گیر.
• آنها با این تیر در آن واحد چندین نشان می زنند.

یکی از این نشان ها عوامفریبی تمام اجتماعی و چه بسا تمام ارضی است.
و گرنه، آنها همه با هم، آب به آسیاب بورژوازی می ریزند.
ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر