۱۳۹۱ تیر ۹, جمعه

سیری در شعری از مهری رحمانی (3)

برای تمام رودهای سرکشت

اقیانوس آرامم
سرچشمه:
صفحه فیس بوک
گروه موسوم به
کارگاه شعر پارسی

تحلیل واره ای از شین میم شین

• رنج های مؤنث را
• قلاده نمی کنم به گردنت
• با تو دست از سر تاریخ بر می دارم
• تو هم بردار
• به جغرافیای من بیا

• برای تمام رودهای سرکشت
• اقیانوس آرامم

• قطب هایت را دعوت می کنم
• به یک چای استوایی:

• جرق جرقِ اجاق
• دم دمِ چای در مِه
• میان دو برف تنها
• چقدر می چسبد!

• بعد می توانیم به اتفاق هم
• مو را از خون بیرون بکشیم
پایان

ادامه تلاش در جهت تحلیل شعر

بند دوم
برای تمام رودهای سرکشت
اقیانوس آرامم

• مفاهیمی که شاعر در این بند شعر، به خدمت می گیرند، عبارتند از «رودهای سرکش»، «اقیانوس آرام»

• ما برای پرهیز از خروج از موضوع و کلی گوئی به تحلیل این مفاهیم در پیوند با متن کلی شعر می پردازیم:


1
مفهوم «رودهای سرکش»
برای تمام رودهای سرکشت، اقیانوس آرامم

• شاعر با هشیاری خارق العاده ای به حرکت آگاهانه خویش در قلمرو دیالک تیک تاریخ و جغرافیا ادامه می دهند:
• همین درک ژرف از پیوند کلی شعر و رعایت انصباط مند آن، از شعورمندی ستایش انگیز شاعر پرده برمی دارد.
• چنین خصیصه ای هم نادر است و هم شادی بخش.

• مردم ایران اگر نان ندارند بخورند، در عوض به اندازه جمعیت کشور شاعر دارند.
• هر ننه مرده ای در ایران شاعر است.
• همه از دم شعر می سرایند و تا دل شان بخواهد، احسنت و مرحبا درو می کنند.

• در کشور گل و بلبل، از بایت شاعر کمترین کمبودی وجود ندارد.


• تنها کمبودی که از دیرباز هست، از بابت شعور است و نه شاعر.


• شگفت انگیز این است که در کشور غول های فلسفی ـ دیالک تیکی اندیشی از جنس فردوسی و سعدی، کمتر کسی توان تفکر مفهومی دارد.


• خیلی ها تفکر مفهومی را با گمان ورزی عوضی می گیرند.

• خیلی ها تحریر و تدوین و تحلیل مطلبی را با انشاء نویسی یکسان می پندارند.
• ولی بی اعتنا به تفکر و شناخت و خرد، همه از دم شاعرند!

• حریفی بر آن بود که شعر در ایران، جای خالی شعور را پر می کند.
• اندیشنده ای تیزاندیش اما می گفت که شعر اصولا بهترین سرپوش بر فقر شناخت و شعور است:

• هرکس توان تفکر ندارد، شاعری پیشه می کند.


برای تمام رودهای سرکشت، اقیانوس آرامم

• شاعر در این بند شعر، در آن واحد، چندین شناخت افزار دیالک تیکی بسیار گرانبها، ارزشمند و مطلقا نادر و نو تولید می کنند و در اختیار خواننده و یا شنونده شعر خویش قرار می دهند.

• احتمالا خود شاعر به این حقیقت امر واقف نیست:

• این در طبیعت خود دیالک تیک عینی است که در آئینه شفاف ضمیر برخی از انسان ها منعکس شود و بی اعتنا به میل آنها، خود را به آنها تحمیل کند.

• پیش شرط درک این شعر و هر اندیشه و ایده دیگر، کشف دیالک تیک های بکار رفته در ان است.

1

• شاعر از سوئی دیالک تیک مرد و زن را به شکل دیالک تیک رود و اقیانوس بسط و تعمیم می دهند.

• شاید هرگز کسی دیالک تیک مرد و زن را به این شکل طبیعی بسط و تعمیم نداده باشد:

• بسط و تعمیم انسان طبیعی ـ اجتماعی به شکل عناصر طبیعی!

• کشف و افشای طبیعیت انسان ـ چه زن و چه مرد ـ و کوبیدن آن بسان تکخالی گرانبها و رهگشا بر روی میز بازی زندگی!

• کشف وجه مشترکی بنیادی بین زن و مرد!
• کشف ریشه مشترک زن و مرد در طبیعت مادر!

هراکلیت (550 ـ 480 ق. م.)
فیلسوف ماقبل سقراطی یونان
افق فلسفی هراکلیت:
تجربه و دانش
شدن و فنا شدن
وحدت و تضاد
کائنات و آتش
واژه و روح
دولتشهر و حقوق مدنی
انسان و خدا
عقل و جهل
جملات قصار:
در هیچ رودی نمی توان دو بار شنا کرد!
مبارزه، پدر همه چیزها ست!

2

• شاعر به دلیل فوق الذکر، همزمان، دیالک تیک مرد و زن را به شکل دیالک تیک حرکت و سکون (رود و اقیانوس) بسط و تعمیم می دهند.

• تبیین مقوله حرکت بکمک رود را از نیای دیالک تیک خودپو داریم:

• از هراکلیت.

3

• شاعر برای تدقیق و تصریح منظور خویش، دیالک تیک رود و اقیانوس را به شکل دیالک تیک سرکش و آرام بسط و تعمیم می دهند.
• زن بدین طریق، به چرخش قلمی به اقیانوس آرامی برای رودهای سرکش مرد بدل می شود.

• این اما بلحاظ اسلوبی (متدیکی) به چه معنی است؟

4

• این بدان معنی است که شاعر دیالک تیک زن و مرد را به شکل دیالک تیک فرم و محتوا (اقیانوس و رود) بسط و تعمیم می دهند:
• مرد ـ به مثابه محتوا و مظروف ـ بسان رود سرکشی در اقیانوس زن ـ به مثابه فرم و ظرف ـ فرو می ریزد و آرام می گیرد.

در این بند مختصر شعر اما می توان دریائی معنا و منظور کشف کرد و مورد بحث قرار داد.
ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر